" وَ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ ..."در مجمع البيان گفته است كلمه" مكانت" به معناى آن حالتى است كه انسان داراى مكانت با داشتن آن حالت مىتواند كارى را كه مىخواهد انجام بدهد. «1» ولى اصل اين معنا (بطورى كه گفته است) از ماده" مكان" است و وقتى مىگوييم:" من مكن مكانة" مثل اين است كه گفته باشيم:" ضخم ضخامة" يعنى فلان كس نيرومند بر عمل شد، نيرومندى كه ما فوقش تصور نمىشود و چون گفته مىشود:" تمكن من كذا" معنايش اين است كه نيروى فلانى بر فلان عمل احاطه داشت.و جمله مورد بحث تهديدى است از جانب شعيب (ع) به مردم مدين به شديدترين تهديدها، چون سخن او اشعار دارد بر اينكه نسبت به گفتار و تهديدش اطمينان كامل دارد و هيچ قلق و اضطرابى از كفر مردم به وى و تمردشان از دعوت وى ندارد، پس مردم با همه نيرو و تمكنى كه دارند كارى را كه مىخواهند بكنند او نيز كار خود را آن چنان ادامه مىدهد ولى چيزى نخواهد گذشت كه بطور ناگهانى و بدون خبر قبلى عذابى بر سرشان مىآيد كه در آن هنگام مىفهمند عذاب، چه كسى را خواهد گرفت، آنان را و يا شعيب را؟ پس مردم در انتظار باشند او نيز با آنان در انتظار مىنشيند و از آنان جدا نمىشود." وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا شُعَيْباً ... جاثِمِينَ" در سابق بيانى كه معناى اين آيه را روشن سازد گذشت." كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها أَلا بُعْداً لِمَدْيَنَ كَما بَعِدَتْ ثَمُودُ" وقتى گفته مىشود:" فلان غنى فى المكان" معنايش اين است كه فلانى در فلان مكان اقامت گزيد و جمله" أَلا بُعْداً لِمَدْيَنَ ..." متضمن معناى لعنت است، در حقيقت فرموده لعنت بر قوم مدين هم چنان كه ثمود لعنت شدند و از رحمت خدا دور گشتند و ما در داستانهاى قبل
از اين داستان مطالبى ايراد كرديم كه اين داستان نيز مشمول آن هست و معناى آيه اين است كه وقتى عذاب ما آمد، شعيب و مؤمنين به وى را به رحمتى كه به آنها داشتيم نجات داديم و عذاب صيحه، مردم مدين را بگرفت و صبح كردند در حالى كه جسمانى بى روح بودند و تو گويى اصلا در اين سرزمين زندگى نمىكردند فرمان ما رسيد كه لعنت بر مردم مدين، همانطور كه ثمود لعنت شدند.
(1) مجمع البيان، ج 5، ص 189، چاپ ايران.