ترجمه تفسیر المیزان جلد 10
لطفا منتظر باشید ...
مؤلف: اين معنا به چند طريق از طرق اهل سنت از رسول خدا (ص) نقل شده و ما در تفسير آيه" رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ" «1» در جلد هشتم اين كتاب بيانى داشتيم كه اين حديث را توضيح مىدهد.و در كافى به سند خود از ابى بصير از امام صادق (ع) روايت كرده كه در تفسير جمله" كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً" فرمود: (سياهى، شدت و ضعف دارد) همانطور كه مىبينى در شب تاريك، داخل اطاق تاريكتر از فضاى بيرون است همچنين وجوه مشركين سياهيشان زياد مىباشد. «2»مؤلف: اين روايت را عياشى نيز از ابى بصير از آن جناب نقل كرده، و گويا امام (ع) خواسته است كه كلمه" قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ" را كه در آيه آمده تفسير كند. «3»و در الدر المنثور است كه ابو الشيخ از سدى روايت كرده كه در ذيل جمله" وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ" گفته: اين جمله را آيه" اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى لَهُمْ" نسخ كرده «4» است.مؤلف: اين سخن از سخيفترين سخنان است، چون هر يك از دو آيه شريفه ناظر به يك جهت از معنا است، يكى ناظر به مولاى ظاهرى است، و ديگرى به مولاى باطنى (آن آيه كه مىفرمايد: كفار مولى ندارند، منظورش مولاى ظاهرى است كه در دنيا دل به آن بسته بودند، و هر سنگ و چوبى را مولى و شفيع خود مىپنداشتند، و اين آيه به معناى باطنى و حقيقى مولى نظر دارد، مىفرمايد: مولاى حقيقى كل عالم خداى تعالى است، و كفار نيز به سوى او برگشت داده مىشوند).
(1)" سوره اعراف، آيه 143".(2) كافى(3) تفسير عياشى، ط. اسلاميه، ج 2، ص 122.(4) الدر المنثور، ط. بيروت، ج 3، ص 305.