چيزى حذف شده، و بقيه به جاى آن محذوف نشسته تا كلام مختصر باشد، و به صورت" فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ" در آيد، و لذا بعضى «1» از مفسرين گفتهاند در آيه شريفه" احتباك"- كه يكى از محسنات بديعى كلام است- بكار رفته. و احتباك عبارت از اين است كه دو چيز متقابل هم باشند و گوينده از هر يك از آن دو قسمتى را كه لنگه ديگر بر آن دلالت دارد حذف كند. در آيه شريفه تقدير كلام" فما ذا بعد الحق الا الباطل و ما ذا بعد الهدى الا الضلال- بعد از حق غير باطل چه چيزى مىتواند باشد، و بعد از هدايت به جز ضلالت چه چيزى مىتواند باشد" بوده، آن گاه از جمله اول كلمه" باطل" و از جمله دوم كلمه" هدى" را حذف كرده است. (لكن اين سخن درست نيست، چون در جمله دوم چيزى كه دلالت كند بر محذوف در جمله اول وجود ندارد، و در جمله اول نيز چيزى كه دلالت كند بر محذوف در جمله دوم وجود ندارد، پس آنچه در آيه به كار رفته احتباك نيست)، و وجه همان است كه ما گفتيم.خداى تعالى سپس آيه را با جمله" فَأَنَّى تُصْرَفُونَ" تمام كرده و به عنوان تعريض پرسيده: اينكه از حق روى مىگردانيد به چه سوى مىخواهيد برويد، با اينكه هدايت همه در طرف حق است و در ضلالت چيزى جز باطل وجود ندارد.
" كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لا يُؤْمِنُونَ" از ظاهر سياق بر مىآيد آن كلمهاى كه خداى سبحان با آن كلمه عليه فاسقان تكلم كرده جمله" أَنَّهُمْ لا يُؤْمِنُونَ" است، و معناى آيه اين است كه: خداى تعالى قضايى حتمى عليه فاسقان رانده. و آن اين است كه فاسقان- البته ما دام كه بر حال فسق باقى هستند- ايمان نخواهند آورد، و هدايت الهى به ايمان شامل حالشان نخواهد شد، و اين معنا در جاى ديگر نيز آمده، آنجا كه فرموده:" وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ" «2».
و بنا بر اين، اشاره با كلمه" كذلك" به مضمون آيه قبلى است، كه سخن از روگردانى مشركين از حق داشت، كه اين روگردانى همان فسق از راه حق بود، و در نتيجه در ضلالت واقع شدند، چون بعد از حق چيزى به جز ضلالت نخواهد بود.و بنا بر اين، معناى آيه چنين است: اين چنين، كلمه پروردگارت كه همان قضاى حتمى او عليه فاسقان است محقق و حتمى شد، و آن كلمه و آن قضاء اين است كه فاسقان ايمان نخواهند آورد، قضاى الهى اين چنين در خارج محقق شده و اينطور مصداق گرفته، و آن مصداق
اين است كه فاسقان از حق خارج شدند و قهرا در ضلالت واقع گشتند.
(1) تفسير المنار، ج 11، ص 358.(2) و خدا مردم فاسق را هدايت نمىكند." سوره مائده، آيه 108"