اولين گرونده به پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم - شمیم ولایت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شمیم ولایت - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خود آن حضرت هم فرمود: «أري نور الوحي والرّسالة وأشمّ ريح النّبوّة»[1].

معلوم مي‏شود كه اهل‏بيت(عليهم‌السلام) اهل گزارش و ادعا هستند، نه مستمع صرف، و اين محصول مشاهده ملكوت عالم است.

اولين گرونده به پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم

اصبغ بن نباته مي‏گويد: روزي حارث همداني با گروهي از شيعيان بر اميرمؤمنان(عليه‌السلام) وارد شدند. حارث به آن حضرت عرض كرد: مردم درباره شما و سه خليفه پيشين با هم اختلاف و دشمني دارند. امام پس از سخناني فرمود: اي حارث... آگاه باش كه من بنده خدا و برادر رسولش و اولين تصديق‏كننده او هستم. در حالي پيامبر را تصديق كردم كه هنوز آدم بين روح و جسد بود. پس من در ميان امت، اولين تصديق كننده حق هستم؛ «يا حارث... ألا إني عبداللّه وأخو رسوله وصدّيقه الأول. قد صدّقته وآدم بين الروح والجسد. ثم إني صدّيقه الأول في أمتكم حقاً»[2]؛ يعني هنوز آدم(عليه‌السلام) بين دو نشئه ملك و ملكوت بود و نصاب هستي وي كامل نشده بود كه من به پيامبر اكرم‏صلي الله عليه و آله و سلم ايمان آوردم.

اين فضيلت براي همه خاندان پيامبر است، ولي وجود مبارك امير مؤمنان علي(عليه‌السلام) حساب ويژه‏اي دارد، چون او در آن عالم اوّلين كسي بود كه به پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم ايمان آورد و در اين عالم نيز اوّلين كسي بود كه به پيامبر ايمان آورد. «اللّهمّ إنّي أوّلُ من أناب وسمع وأجاب ولم يسبقني إلاّ رسول اللّه‏صلي الله عليه و آله و سلم بالصّلاة»[3]؛ علي(عليه‌السلام) به خداي سبحان عرض مي‏كند: پروردگارا اوّلين منيب[4] من بودم؛

[1] ـ نهج‏البلاغه، خطبه 192.

[2] ـ بحارالأنوار، ج6، ص179.

[3] ـ نهج البلاغه، خطبه 131.

[4] ـ انابه يا از «نابْ يَنُوب» به معناي نوبت گرفتن است و يا از «نابَ يَنيب» به معناي انقطاع. مُنيب بر اساس معناي اول انساني است كه با خدا در ارتباط باشد و با رفت و آمد ومراجعه مكرر نوبت بگيرد. چنين نيست كه خدا هر كسي را راه بدهد. ناله فراوان و رجوع مكررلازم است تا نوبت بدهند.

/ 753