نفروختن آخرت به دنيا - شمیم ولایت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شمیم ولایت - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نفروختن آخرت به دنيا

امير مؤمنان مي‏فرمايد: هرگز آخرت خود را به دنيايت مفروش؛ «ولاتبع آخرتك بدنياك». براي رسيدن به شهوت كه امر دنيا است، فضيلت عدالت را كه امر معنوي است، از دست مده.

بعضي از افراد قلبشان مرده است و توجهي به مرگ قلب خود ندارند! آن‏چه انسان را مي‏ميراند و حيات دل را از وي مي‏گيرد، دل‏بستگي به دنياست كه آدمي خود را چون بردگان بفروشد.

اميرمؤمنان (عليه‌السلام) مي‏فرمايد: مردم در دنيا دو دسته‏اند؛ بخشي خود را به دنيا فروخته و برده آن شده‏اند و دسته‏اي دنيا را خريده و از آن آزاد گشته‏اند و دنيا در اختيار آن‏هاست.

دنيا جاي گذر است، نه جاي قرار؛ «الدنيا دار ممرّ لا دار مقرّ»[1]. انسان بايد از بستر طبيعت بگذرد، نه آن‏كه در طبيعت فرو رود. در اين كلام، از دنيا به جهاني تعبير شده كه در جهش و حركت است و قرار گاه نيست. اگر كسي بداند كه در راه و سرپل قرار گرفته است تا به مقصد برسد، به فكر تعمير راه و دلبستگي به آن نمي‏افتد، چون از منزل و مقصود اصلي باز مي‏ماند.

آن حضرت مي‏فرمايد: «والناس فيها رجلان: رجلٌ باع نفسَه فَأوْبقها ورَجلٌ ابتاع نفسَه فَأعتقها»[2].

مردم در دنيا دو گروهند: گروه اوّل هر چه ديدند، مي‏طلبند، آن‏چه كه شنيدند، مي‏خواهند و هر چه از خيالشان گذشت، به فكرش فرو مي‏روند و در فراهم كردن آن
تلاش مي‏كنند، پس خود را به دنيا فروخته‏اند و مي‏كوشند، به مولاي خود برسند.

[1] ـ نهج‏البلاغه، حكمت 133.

[2] ـ همان، حكمت 133.

/ 753