اجرا نميكنند، رأيي ندارد؛ «لقد نهضت فيها وما بلغت العشرين وها أناذا قد ذرفت علي الستين ولكن لارأي لمن لايطاع»[1].
وزير پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم
اميرمؤمنان(عليهالسلام) ميفرمايد: در جنگ تبوك به رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم عرض كردم، اي رسول خدا! چرا مرا در مدينه جانشين خود ميكني (و اجازه شركت در جبهه جنگ نميدهي؟) آن حضرت فرمود: امور مدينه جز با من يا تو اصلاح نميشود و تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسي هستي، جز اين كه پس از من پيامبري نيست؛ «قلت لرسول اللّهصلي الله عليه و آله و سلم في غزوة تبوك: يارسول اللّه! لِمَ خلّفتني؟ فقال: إن المدينة لاتصلح إلاّ بي أو بك وأنت منّي بمنزلة هارون من موسي إلاّ النبوّة فإنّه لانبي بعدي».[2]وجود مبارك رسول گرامي به اميرالمؤمنين(عليهالسلام) فرمود: «يا علي... أنت منّي بمنزلة هارون من موسي»[3]؛ تو براي به من به منزله هارون براي موسايي. چنانكه در روايات شيعه و اهل سنت آمده است كه پيامبر اكرم در نيايش خود به خدا عرض كرد: بارخدايا! آنچه را برادرم موسي از تو خواست، من نيز ميخواهم؛ اين كه سينهام را گشادهگرداني و كارم را آسان كني و گره از زبانم بگشايي تا سخنم را بفهمند و از اهل من وزيري برايم قرار بده كه او برادرم علي است. پشتم را به او استوار كن و او را در امر من شريك گردان...؛ «اللهم إني أسألك بما سألك أخي موسي، أن تشرح لي صدري وأن تيسّرلي أمري وأن تحلّ عقدة من لساني، يفقهوا قولي، واجعل لي وزيراًمن أهلي، عليّاً أخي.
[1] ـ نهجالبلاغه، خطبه 27. [2] ـ بحارالأنوار، ج 33، ص 941. [3] ـ همان، ج8، ص1.