برادري، نخستين شعار پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم - شمیم ولایت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شمیم ولایت - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امير مؤمنان(عليه‌السلام) به اخوت ايماني تصريح كرده، مي‏فرمايد:

«إنّما أنتم إخوان علي دين الله ما فرّق بينكم إلّاخبث السرائر و سوء الضمائر»؛ شما براساس دين خدا باهم
برادريد. چيزي جز دشمني درون و بدي نيّت شما را از هم پراكنده نكرده است[1].

برادري، نخستين شعار پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم

نخستين شعار رسول اكرم‏صلي الله عليه و آله و سلم هنگام ورود به مدينه و پيش از ساختن مسجد و پرداختن به امور عمراني، اُخوت و برادري ديني بود. آن حضرت‏صلي الله عليه و آله و سلم مسلمانان را دو به دو در راه خدا برادر يك‏ديگر كرد؛ «اخي النبيّ‏صلي الله عليه و آله و سلم بين أصحابه من المهاجرين و الأنصار أخوين أخوين»[2]، و با ايجاد عقد اخوت ميان مسلمانان و بين خود و حضرت اميرالمؤمنين(عليهماالسلام) و نيز ميان دو قبيله «اُوس» و «خزرج»، اتحاد و هماهنگي را تحقق بخشيد.

شعار وحدت، هم در آغاز تأسيس حكومت اسلام مطرح شد و هم هنگام استحكام حكومت اسلامي در مدينه، و هم پس از فتح مكه و تفوّق مسلمانان بر شبه جزيره عربستان، چنان‏كه پيامبر اكرم‏صلي الله عليه و آله و سلم در حجّة الوادع از حفظ وحدت سخن به ميان آورد و فرمود: «المسلمون إخوة تتكافي دمائهم يسعي بذمّتهم أدناهم وهم يد علي من سواهم»[3]؛ مسلمانان با هم برادرند و خون‏هايشان همسان يك‏ديگر است و خون هيچ‏كس ارزشمندتر از خون ديگري نيست.

همان‏طور كه برادران نسبي پدر نسبي دارند، برادران ايماني نيز پدر ايماني خواهند داشت كه همان رسول خدا و امير مؤمنان(عليهماالسلام) است. بر همين اساس پيامبر خود و حضرت علي(عليهماالسلام) را دو پدر امت اسلامي معرفي كرد؛ «أنا وعلي أبوا هذه الاُمة»[4].
پس از تبيين حوزه اتّحاد اسلامي، نوبت به توضيح محور اين اتحاد مي‏رسد، زيرا اتحاد اسلامي بايد در حول محور مشخص، صحيح و حق باشد.

[1] ـ نهج‏البلاغه، خطبه 113.

[2] ـ بحارالأنوار، ج38، ص336.

[3] ـ همان، ج67، ص242.

[4] ـ همان، ج16، ص95.

/ 753