بالدُنيا غداً هُم الهاربون مِنها اليومَ»[1].سعادتمندان اجازه ندادند، آنچه غير خداست، در قلوب آنان بياويزد و بر آنها چيره شود، به دنيا دل نبستهاند، بلكه در حدّ مسير به تعمير آن پرداختهاند، نه اينكه در حدّ منزل به پاي آن جان ريخته باشند.حاصل آنكه دنيا فريبكار نيست، اگر نيرنگي در كار است، بايد ديد عامل آن كيست؟ اگر خوب بنگريم ميبينيم كه خود انسان عامل و فاعل قريب نيرنگ است و شيطان فاعل بعيد آن است، وسوسههاي شيطاني به وسيله نفس هوسباز، انسان را تحريك ميكند و او بُعد اندوه بار دنيا را نمينگرد و تنها چهره نشاط آورش را ميبيند و فريب ميخورد.
راه بيداري در دنيا
حضرت علي (عليهالسلام) راه فريب نخوردن از دنيا را نشان داده، ميفرمايد:«ومن أبْصَرَ بها بصّرتْةُ... و من أبصر إليها أعْمَتهُ»[2]؛ اگر كسي دنيا را به چشم ابزار و وسيله بنگرد، دنيا بيدارش ميكند، ولي اگر به دنيا چشم بدوزد و آن را هدف بداند، وي را كور ميسازد. دنيا وسيله رفتن است نه هدف ماندن، بنابراين دنيا بهترين راه است.نَفْس در درون انسان درجات، قُوا، مراتب و شؤوني دارد:يكي از آنها «تسويل» است كه يا زشت را زيبا نشان ميدهد يا تنها بُعد زيباي چيز دو بُعدي را ارائه ميكند، مانند تابلوي لطيفي كه يك طرف چهرهاش زيبا وسمت ديگر آن نازيبا است. «نفس مُسَوّله» ميداند كه صاحبش به چه چيز علاقمند است، چيز مورد علاقه را از راه باطل زيبا مينماياند و باطل را به صورت حق جلوه ميدهد.
[1] ـ نهجالبلاغه، خطبه 223. [2] ـ همان، خطبه 82.