برهان انحصار ولايت تشريعي در خداوند
انسان به مقتضاي حكمت الهي براي هدفي آفريده شده است. هدف خلقت انسان در دنيا، به دليل اينكه دار تزاحم است، تحقق پيدا نميكند. از اين رو هدف خلقت با حيات جاودان محقّق ميشود. براي نيل به هدف راهي لازم است تا با طي كردن آن به هدف نائل شود و راهي كه انسان را به هدف ميرساند، دين و صراط مستقيم الهي است. دين مجموعه قوانيني است كه با آن هدف هماهنگ است. تنها كسي ميتواند، دين را براي انسان وضع كند كه از آن هدف، يعني معاد انسان آگاهي داشته باشد و خداوند تنها كسي است كه از معاد انسان آگاه است؛ پس فقط او ميتواند قوانين را براي تربيت انسان در جهت نيل به آن هدف مقرّر كند.جهل انسان نسبت به معاد و قيامت موجب شده است كه خداوند رسول خود را براي همه جهانيان مبعوث كند؛ (وما أرسلناك إلاّ كافّة للنّاس)[1] و چيزهايي را به انسان تعليم كند كه آموختن آن مقدور انسان نباشد.چنانكه ميفرمايد: (كما أرسلنا فيكم رسولاً منكم يتلوا عليكم اياتنا ويزكّيكم ويعلّمكم الكتاب والحكمة ويعلّمكم مالم تكونوا تعلمون)[2]؛ پيامبر را فرو فرستاديم تا به شما انسانها خبرهايي را بياموزد كه هرگز آموختن آن مقدور شما نبود، زيرا علوم بشري هرچه ترقي كند، در محدوده عالم طبيعت است، اما علم به معاد و علم به حقايق اشيا، آنچنان كه در برزخ و قيامت آشكار ميشود، علمي است كه علوم انساني و دانشتجربي قادر به تحصيل آن نيست.
[1] ـ سوره سبأ، آيه 82. [2] ـ سوره بقره، آيه 151.