حكمت و دنياي بازيچه
قرآن كريم از طرفي زندگي دنيا را جز بازيچه و لهو و لعب چيز ديگري نميداند؛(...انّما الحياة الدنيا لعب ولهو... )[1]، و از طرف ديگر ميفرمايد: ما بازيگر نيستيم و آسمان و زمين را به بازي خلق نكرديم؛ (وما خلقنا السماءَ والأرض وما بينهما لاعبين)[2]. جمع بين اين دو آيه آن است كه هر چند دنيا بازيچه است و خدا آن را خلق كرده است، ولي حقتعالي حكيم است و هرگز بازيگر نيست.به بازي گرفتن ديگران كاري حكيمانه است. پدر حكيم فرزندانش را به بازي ميگيرد و براي آنان وسايل بازي تهيه ميكند تا همراه بازي تكامل يابند، ولي خود پدر بازيگر نيست. همچنين، در مدرسه در كنار كلاسهاي متعدد، درس ورزش را نيز قرار ميدهند كه در آن بچهها بازي ميكنند و سرگرمند. پس، زنگ ورزش برنامهاي حكيمانه است، چون ميتواند موجب پيشرفت كودكان در درسهايشان شود، ولي اگر كودكي تمام اوقات خود را به بازي بگذراند، ضرر كرده است.انسان نيز اگر با بصيرت زندگي كند، دنيا براي او وسيله تكامل است، ولي اگر هدف خلقت را فراموش كند و خود را به وسايل بازي، لهو و لعب مشغول سازد، خسارت كرده است.
كسي كه بخواهد مهذّب باشد، بايد با دنيا بجنگد، زيرا انسان در ميدان بازي و چهارسوق دنيا قرار دارد و به ناچار بايد زندگي، كار، معاشرت و معاملهاي داشته باشد و علمي فراهم كند، چون اينها هم چهره اِلهي و هم چهره دنيايي دارد، ناچار به مبارزه برميخيزد تا خود را از لهو و لعب و بازيگري و بازيچه برهاند: و براي رهايي، از پنجه بازيچه و بازيگري ناچار است كه بازيچه را بشناسد و نيز مسلح باشد تا بتواند در برابر بازيچه به مبارزه برخيزد.
[1] ـ سوره حديد، آيه 20. [2] ـ سوره انبياء، آيه 16.