كمال نبودن ثروتمندي
داشتن ثروت در اقتصاد اسلامي كمال محسوب نميشود تا واجد آن كامل و فاقد آنْ ناقص باشد. حضرت علي بن ابيطالب اميرالمؤمنين (عليه افضل صلواتالمصلّين)، در تحليل مسأله ثروت، جريان ساده زيستن و نيازمندي بعضي از پيامبران چون نبياكرمصلي الله عليه و آله و سلم و موساي كليم(عليهالسلام) و داود(عليهالسلام) قاري بهشتيان و عيساي مسيح(عليهالسلام) را نقل ميكند، سپس ميفرمايد:فلينظر ناظر بعقله، أَكرم الله محمّداً بذلك أَم أَهانه؛ فإِن قال أَهانه فقد كذب والله العظيم بالاِفك العظيم وإِن قال أَكرمه فليعلم أَنّ الله قد أَهان غيره حيث بسط الدنيا له وزواها عن أَقرب الناس إِليه[1]؛ يعني صاحبنظر در اين زمينه با خرد خويش تدبر كند، آيا خداي سبحان با ساده زيستن، پيامبر خود را گرامي داشت يا او را تحقير نمود؟اگر كسي بگويد كه خداوند پيامبرش را در اثر ضعف معيشت و فقر مالي توهين كرد، سوگند به خدا دروغ گفت؛ دروغ بزرگي و اگر بگويد كه خداي سبحان او را با ساده زيستن گرامي داشت، پس بداند كه خداوند كسي را كه به تكاثر مبتلا كرد، اهانت نمود كه سفره رنگين دنيا را به روي او باز كرد و برابر وي نهاد و از دسترس نزديكترين انسانها به او، يعني حضرت رسول اكرمصلي الله عليه و آله و سلم برچيد.
نقش حياتي قناعت
پيروزي رزمندگان در صدر اسلام و ساقه آن، مرهون عللي بود كه يكي از آنها قناعت در معيشت است، چنانكه «اصحاب صُفّه» از مهاجرين و ايثارگران از انصار نمونه بارز آنند و تحليل نهايي نبرد مسلمانان با كافران به صورت ظفر كوثر بر تكاثر و پيروزي ايثار بر استئثار و غلبه زهد بر زرمداري و چيرهگي زندگي بسيط بر حيات پيچيده، و خلاصه اعتلاي كلمه الله بر كلمات ديگر است.[1] ـ نهجالبلاغه، خطبه 161.