جنگ دارا با اسكندر به دزدى گرفتند مهتاب رادو لشكر كشيده كمر چون دو كوه به منزلگه خويش گشتند باز به منزلگه خويش گشتند باز كه او برد از آن جوهر آن تاب راشدند از نبردآزمائى ستوه به رزم دگر روزه كردند ساز به رزم دگر روزه كردند ساز