نشاط كردن اسكندر با كنيزك چيني - شرف نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرف نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نشاط كردن اسكندر با كنيزك چيني





  • بيا ساقى آن آب آتش خيال
    گوارنده آبى كزين تيره خاك
    شبى روشن از روز و رخشنده تر
    ز سرسبزى گنبد تابناك
    ستاره بران لوح زيبا ز سيم
    دبيرى كه آن حرفها را شناخت
    به شغل جهان رنج بردن چه سود
    جهان غم نيرزد به شادى گراى
    جهان از پى شادى و دلخوشيست
    در اين جاى سختى نگيريم سخت
    مى شادى آور به شادى نهيم
    چو دى رفت و فردا نيامد پديد
    چنان به كه امشب تماشا كنيم
    غم نامده خورد نتوان به زور
    مكن جز طرب در مى انديشه اى
    چه بايد به خود بر ستم داشتن
    چه پيچيم در عالم پيچ پيچ
    گريزيم از اين كوچگاه رحيل
    خوريم آنچه از ما به گورى خورند اگر برد خواهى چنان مايه بر
    اگر برد خواهى چنان مايه بر



  • درافكن بدان كهرباگون سفال
    بدو شايد اندوه را شست پاك
    مهى ز آفتابى درفشنده تر
    زمرد شده لوح طفلان خاك
    نوشته بسى حرف از اميد و بيم
    درين غار بى غور منزل نساخت
    كه روزى به كوشش نشايد فزود
    نه كز بهر غم كرده اند اين سراى
    نه از بهر بيداد و محنت كشيست
    از اين چاه بى بن برآريم رخت
    ز شادى نهاده به شادى دهيم
    به شادى يك امشب ببايد بريد
    چو فردا رسد كار فردا كنيم
    به بزم اندرون رفت نتوان به گور
    پديد است بازار هر چه پيشه اى
    همه ساله خود را به غم داشتن
    كه هيچست ازو سود و سرمايه هيچ
    از آن پيش كافتيم درپاى پيل
    بريم آنچه از ما به غارت برند كه بردند پيشينگان دگر
    كه بردند پيشينگان دگر


/ 374