باز گشتن اسكندر از جنگ زنگ با فيروزي - شرف نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرف نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باز گشتن اسكندر از جنگ زنگ با فيروزي





  • اسيران زنجير بر پا و دست
    ز گوش بريده شتر بارها
    ز پيلان پيكار ده زنده پيل
    بدين سان گرانمايهاى سره
    چو آمد فرستاده ى راه سنج
    شكوهيد دارا ز نزلى چنان
    پذيرفت گنجينه بى قياس
    نه بر جاى خود پاسخى ساز كرد
    فرستاده آن پاسخ سرسرى
    سكندر شد آزرده از كار او
    ز پيروزى دولت و جاه خويش
    ز هر سو خبر تركتازى نمود
    ز هر كشورى قاصدان تاختند
    در طعنه بر روميان بسته شد
    زمانه چو عاجز نوازى كند در اين آسيا دانه بينى بسى
    در اين آسيا دانه بينى بسى



  • به بالا و پهنا چو پيلان مست
    ز سرهاى پر كاه خروارها
    گه رزم جوشنده چون رود نيل
    فرستاد با قاصدى يكسره
    به دارا سپرد آن گرانمايه گنج
    حسد را برو تيزتر شد عنان
    پذيرفته را نامد از وى سپاس
    در كين پوشيده را باز كرد
    نپوشيد بر راى اسكندرى
    نهانى همى داشت آزار او
    نبودش سركين بدخواه خويش
    كه رومى به زنگى چه بازى نمود
    بدين چيرگى تهنيت ساختند
    همان رومى از بددلى رسته شد
    به تند اژدها مور بازى كند به نوبت درآس افكند هركسى
    به نوبت درآس افكند هركسى


/ 374