نمودار گيتى گشائى تراست به چندين نشانهاى فيروزمند به فالى كز اختر توان برشمرد همان در حروف خط هندسى پلنگر كه لشكركش زنگ بود به مغلوبم و غالب چو بشتافتيم چو پيروز بود آن نمونش به فال شه از نصرت رهنمايان خويش به هر جا كه شمشير و ساغر گرفت به فرخندگى فال زن ماه و سالمزن فال بد كاورد حال بد مزن فال بد كاورد حال بد
خلل خصم را موميائى تراست بدانديش را چون نبايد گزند تودارى درين داورى دستبرد تو غالب ترى گر سخن بررسى به وقتى كه با قوت چنگ بود در آن فتح غالب تو را يافتيم در اين هم توان بود پيروز حال حساب جهانگيرى آورد پيش به نيك اخترى فال اختر گرفت كه فرخ بود فال فرخ به فالمبادا كسى كو زند فال بد مبادا كسى كو زند فال بد