بازگشتن اسكندر از چين - شرف نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرف نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بازگشتن اسكندر از چين





  • گر از گردش چرخ باشد زمان
    همه برده را باز جاى آوريم
    نمانيم نوشابه را زير بند
    گر آن سيم در سنگ شد جايگير
    به چاره گشاده شود كار سخت
    به سختى در از چاره دل وام گير
    در اين ره چو برداشتم برگ و زاد
    ز كوه گران تا به درياى ژرف
    مرا سوى ملك عجم بود راى
    چو زين داستانم رسيد آگهى
    به جنبش گراينده شد رخت من
    نخسبم نياسايم از هيچ راه
    دوالى چو ديد آن پذيرفتگى به لب خاك را عنبر آلود كرد
    به لب خاك را عنبر آلود كرد



  • بخواهيم كين خود از بدگمان
    ستاننده را زير پاى آوريم
    چو وقت آيد از نى برآريم قند
    برون آوريمش چو موى از خمير
    به مدت شكوفد بهار از درخت
    كه گردد زمان تا زمان چرخ پير
    صبورى كنم تا برآيد مراد
    به آهستگى كار گردد شگرف
    كه سازم در آن جاى يك چند جاى
    به ار تخت من باشد از من تهى
    سر زين من بس بود تخت من
    مگر كينه بستانم از كينه خواه
    برآسود از آن خشم و آشفتگى زمين را به چهره زراندود كرد
    زمين را به چهره زراندود كرد


/ 374