به پيش اندرون پيل پولاد پوش شه پيلتن با هزاران اميد ز ديگر طرف سرخ رويان روس به خزرانيان راست آراسته الانى ز پس ايسوى بر جناح به قلب اندرون روسى كينه جوى سپاه از دو جانب صف آراسته دراهاى روسى درآمد به جوش غريويدن كوس گردون شكاف همان ناى تركى برآورده شور صهيل زمين سنبه ى تازيان لگد كوبه گرزه ى هفت جوش بلارك بگاورسه نقره گون خدنگ سه پر كرده ز آهن گذار ز نيزه نيستان شده روى خاك سنان بر سر موى بازى كنان ز غريدن شير در چرم گرگ سنان چشمه ى خون گشاده ز سنگ خدنگى همه سرخ گل بار اونهنگان شمشير جوشن گداز نهنگان شمشير جوشن گداز
پس او دليران تندر خروش كمر بسته بر پشت پيل سپيد فروزنده چون قبله گاه مجوس ز چپ بانگ پرطاس برخاسته سر انداختن كرده بر خود مباح ز مهر سكندر شده سينه شوى زمين آسمان وار برخاسته چو هندوى بيمار برزد خروش زمين را برافكند پيچش به ناف به بازوى تركان درآورده زور به ماهى رسانده زمين را زيان برآورده از گاو گردون خروش ز نقره برآورده گاورس خون چو مرغ دو پر بر سر مرغزار ز كوپالها كوه گشته مغاك به خون روى دشمن نمازى كنان شده فتنه خرد را سر بزرگ بر او رسته صد بيشه تير خدنگ گلى خون تراويده از خار اوبه گردنكشى كرده گردن دراز به گردنكشى كرده گردن دراز
لطفا منتظر باشید ...
