رسيدن اسكندر به كشور روس - شرف نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرف نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رسيدن اسكندر به كشور روس





  • چو من تيغ گيرم بجنبم ز جاى
    من آن دور گيرم كه داراى گرد
    به كيدى كه با كيد در ساختم
    چو با لشگر فور كردم نبرد
    كمانم چو بر زد به ابرو گره
    هم از جنگ روسم نباشد شكوه
    ز كوه خزر تا به درياى چين
    اگر چه نشد ترك با روم خويش
    به پيكان تركان اين مرحله
    بسا زهر كو در تن آرد شكست
    شنيدم كه از گرگ روباه گير
    دو گرگ جوان تخم كين كاشتند
    دهى بود در وى سگانى بزرگ
    يكى بانگ زد روبه چاره ساز
    سگان ده آواز برداشتند
    زبانگ سگان كامد از دوردست
    سگالنده ى كاردان وقت كار
    اگر چه مرا با چنين برگ و ساز
    در چاره بر چاره گر بسته نيست سران سپه سر كشيدند پيش
    سران سپه سر كشيدند پيش



  • فرو بندد البرز را دست و پاى
    ز من جان همى برد و جان هم نبرد
    به پاى خودش چون در انداختم
    ز مردانگى فور كافور خورد
    شه چين كمانرا فرو كرد زه
    كه بسيار سيلاب ريزد ز كوه
    همه ترك بر ترك بينم زمين
    هم از رومشان كينه با روس بيش
    توان ريخت بر پاى روس آبله
    به زهرى دگر بايدش باز بست
    به بانگ سگان رست روباه پير
    پى روبه پير برداشتند
    همه تشنه ى خون روباه و گرگ
    كه بند از دهان سگان كرد باز
    كه روباه را گرگ پنداشتند
    رميدند گرگان و روباه رست
    ز دشمن به دشمن شود رستگار
    به هم پشتى كس نيايد نياز
    همه كار با تيغ پيوسته نيست كه ريزيم در پاى تو خون خويش
    كه ريزيم در پاى تو خون خويش


/ 374