افسانه آب حيوان - شرف نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرف نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

افسانه آب حيوان





  • درين گفتگو بود شاه جهان
    درآمد درآورد نزديك شاه
    ازو هر يك از قندزى تام تر
    چو شه نزل او را خريدار گشت
    به تاريكى اندر نهان كرد رخت
    به انديشه ى روشنائى نماى
    بفرمود تا ماديانى چو باد
    بيارند از آن گونه كان پير گفت چو كردند كارى كه فرمود شاه
    چو كردند كارى كه فرمود شاه



  • كه آن مرد وحشى ز در ناگهان
    يكى پشته وار از سمور سياه
    به جوهر يك از يك به اندام تر
    دگر ره ز شه ناپديدار گشت
    عجب ماند شه اندران كار سخت
    دو اسبه سوى ظلمت آورد راى
    كز آبستنى باشدش وقت زاد
    شود زاده ى باد با خاك جفت سوى آب حيوان گرفتند راه
    سوى آب حيوان گرفتند راه


/ 374