پادشاهى اسكندر به جاى پدر - شرف نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرف نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پادشاهى اسكندر به جاى پدر





  • ترازو خود آن به كه دارد دو سر
    هر آن كار اقبال را درخورست
    چنان دادگر شد كه هر مرز و بوم
    ارسطو كه دستور درگاه بود
    سكندر به تدبير دانا وزير
    وزيرى چنين شهريارى چنان
    همه كار شاهان گيتى نكوه
    ملك شاه و محمود و نوشيروان
    پذيراى پند وزيران شدند
    شه ما كه بدخواه را كرد خرد
    مرا و تو را گه شود پاى سست
    مبادا كه شه را رسد پاى لغز
    چو باشد كند چشم بد بازيى
    جهان دادخواهست و شه دادگير جهان را به صاحب جهان نور باد
    جهان را به صاحب جهان نور باد



  • يكى جاى آهن يكى جاى زر
    به آهن چو آهن به زر چون زرست
    زدى داستان كاى خوشا مرز روم
    به هر نيك و بد محرم شاه بود
    به كم روزگارى شد آفاق گير
    جهان چون نگيرد قرارى چنان
    ز راى وزيران پذيرد شكوه
    كه بردند گوى از همه خسروان
    كه از جمله ى دور گيران شدند
    براى وزير از جهان گوى برد
    تن شاه بايد كه ماند درست
    كه گردد سر ملك شوريده مغز
    كند ديو بافتنه دم سازيى
    ز داور نباشد جهان را گزير وزين داورى چشم بد دور باد
    وزين داورى چشم بد دور باد


/ 374