به فرمان شه جاى بگذاشتند ز شاه جهان روشنك بار داشت چو موكب درآمد به يونان زمين چو نه ماهه شد كان گوهر گشاد نهادند نامش پس از مهد بوس ارسطو كه دستور درگاه بود ملك زاده را در خرام و خورش نگارين رخش را به ناز و به نوشبرآورده گير اين چنين صد نگار برآورده گير اين چنين صد نگار
به يونان زمين راه برداشتند صدف در شكم در شهوار داشت گرانبار شد گوهر نازنين جهان بر گهر گوهرى نو نهاد به فرمان اسكندر اسكندروس به يونان زمين نايب شاه بود همى داد چون جان خود پرورش نوآيين دلش را به فرهنگ و هوشفرو برده خاكش سرانجام كار فرو برده خاكش سرانجام كار