بيرون آمدن اسكندر از ظلمات - شرف نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرف نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيرون آمدن اسكندر از ظلمات





  • ز ما چند كس كرد بر كوه ساز
    چو ديديم كايشان گرفتند كوه
    چنين است خود گنبد تيز گشت
    سكندر چو راز رقيبان شنيد
    بدان راهش آنگه نياز آمدى
    ز حيرت در آن كار سرگشته ماند
    خبر داشت كان رفتن ناگهان
    مل زد كه هر كس كه او زاد مرد
    چو با گور گيران ندارند زور گه تير خوردن عقاب دلير
    گه تير خوردن عقاب دلير



  • نيامد يكى بانگ از آن كوه باز
    گرفتيم دشت آمديم اين گروه
    گهى كوه گيرند ازو گاه دشت
    رهى ديد باز آمدش ناپديد
    كزو يك تن رفته باز آمدى
    كه عنوان آن نامه را كس نخواند
    كسى راست كو را سر آيد جهان
    ز چنگ اجل هيچكس جان نبرد
    به پاى خود آيند گوران به گور به پر خود آيد ز بالا به زير
    به پر خود آيد ز بالا به زير


/ 374