در سابقه ى نظم شرفنامه - شرف نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرف نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در سابقه ى نظم شرفنامه





  • شبى چون سحر زيور آراسته
    ز مهتاب روشن جهان تابناك
    تهى گشته بازار خاك از خروش
    رقيبان شب گشته سرمست خواب
    من از شغل گيتى بر افشانده دست
    گشاده دل و ديده بر دوخته
    كه چون بايدم مطرحى ساختن
    فكنده سرين را سراسيمه وار
    سرم بر سرم زانو آورده جاى
    قرارى نه در رقص اعضاى من
    به جولان انديشه ى ره نورد
    تن خويش در گوشه بگذاشته
    گه از لوح ناخوانده عبرت پذير
    چو شمع آتش افتاده در باغ من
    گدازنده چون موم در آفتاب
    مگر جاودان از من آموختند
    در آن رهگذرهاى انديشناك
    درآمد به من خوابى از جوش مغز
    كز آن باغ رنگين رطب چيدمى رطب چين درآمد ز نوشينه خواب
    رطب چين درآمد ز نوشينه خواب



  • به چندين دعاى سحر خواسته
    برون ريخته نافه از ناف خاك
    ز بانگ جرسها بر آسوده گوش
    فرو برده سر صبح صادق به آب
    به زنجير فكرت شده پاى بست
    به ره داشتن خاطر افروخته
    شكارى در آن مطرح انداختن
    چو بالين گوران به گوران نگار
    زمين زير سر آسمان زيرپاى
    سر من شده كرسى پاى من
    ز پهلو به پهلو شده گرد گرد
    به صحراى جان توشه برداشته
    گه از صحف پيشينگان درس گير
    شده باغ من آتشين داغ من
    به مومى چنين بسته بر ديده خواب
    كه از موم خود خواب را دوختند
    پراكنده شد بر سرم مغز پاك
    در آن خواب ديدم يكى باغ نغز
    و زو دادمى هر كه را ديدمى دماغى پرآتش دهانى پرآب
    دماغى پرآتش دهانى پرآب


/ 374