ويران كردن اسكندر آتشكده هاى ايران زمين را - شرف نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرف نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ويران كردن اسكندر آتشكده هاى ايران زمين را





  • به نوروز جمشيد و جشن سده
    ز هر سو عروسان ناديده شوى
    رخ آراسته دستها در نگار
    مغانه مى لعل برداشته
    ز برزين دهقان و افسون زند
    همه كارشان شوخى و دلبرى
    جز افسون چراغى نيفروختند
    فرو هشته گيسو شكن در شكن
    چو سرو سهى دسته ى گل به دست
    سرسال كز گنبد تيز رو
    يكى روزشان بودى از كوه و كاخ
    جدا هر يكى بزمى آراستى
    چو بكرشته شد عقد شاهنشهى
    به يك تاجور تخت باشد بلند
    يكى تاجور بهتر از سد بود
    چنان داد فرمان شه نيك راى
    گرامى عروسان پوشيده روى
    همه نقش نيرنگها پاره كرد
    جهان را ز دينهاى آلوده شست به ايران زمين از چنان پشتيى
    به ايران زمين از چنان پشتيى



  • كه نو گشتى آيين آتشكده
    ز خانه برون تاختندى به كوى
    به شادى دويدندى از هر كنار
    به باد مغان گردن افراشته
    برآورده دودى به چرخ بلند
    گه افسانه گوئى گه افسونگرى
    جز افسانه چيزى نياموختند
    يكى پاي كوب و يكى دست زن
    سهى سرو زيبا بود گل پرست
    شعار جهان را شدى روز نو
    به كام دل خويش ميدان فراخ
    وز آنجابسى فته برخاستى
    شد از فتنه بازار عالم تهى
    چو افزون بود ملك يابد گزند
    كه باران چو بسيار شد بد بود
    كه رسم مغان كس نيارد بجاى
    به مادر نمايند رخ يا به شوى
    مغان را ز ميخانه آواره كرد
    نگهداشت بر خلق دين درست نماند آتش هيچ زردشتيى
    نماند آتش هيچ زردشتيى


/ 374