خواستارى اسكندر روشنك را - شرف نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرف نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خواستارى اسكندر روشنك را





  • كه مشگوى شه را ز شه نور باد
    اگر چرخ گردان خطائى نمود
    شه از جمله آن زيانها كه رفت
    اميدم چنان شد سرانجام كار
    به اقبال اين خانه راى آورد
    به فرمان دارا و فرهنگ خويش
    جهان پادشا را چنين است كام
    كه روشن شود روى چون عاج او
    به روشن رخش چشم روشن كند
    ز دارا چنين در پذيرفت عهد
    جهاندار كاينجا عنان باز كرد
    زبان كسان بست ازين گفتگوى
    پريروى را سوى مهد آوريد
    چنين گفت با راى زن ترجمان
    كس خانه هم خانه زادى شود
    به آب زر اين نكته بايد نوشت
    كمر گوشه مهد او تاج ماست
    اگر برده گيرد سرافكنده ايم
    ز فرمان او سر نبايد كشيد اگر سر درآرد بدين شغل شاه
    اگر سر درآرد بدين شغل شاه



  • دوئى از ميان شما دور باد
    بدين خانه دست آزمائى نمود
    گناهى ندارد در آنها كه رفت
    كه نوميد از او گردد اميدوار
    خداوندى خود بجاى آورد
    نهد شغل پيوند را پاى پيش
    به عصمت سرائى چنين نيك نام
    شود روشنك درة التاج او
    بدان سرخ گل خانه گلشن كند
    به مه بردن اينك فرستاد مهد
    تمناى اين شغل را ساز كرد
    به پاى خود آمد بدين جستجوى
    به ترتيب اين كار جهد آوريد
    كه در سايه شاه دايم بمان
    به ياد آمده هم به يادى شود
    شتربان درود آنچه خر بنده كشت
    زمين بوس آن مهد معراج ماست
    وگر جفت سازد همان بنده ايم
    كجا راى او هست زرين كليد سر روشنك را رساند به ماه
    سر روشنك را رساند به ماه


/ 374