رفتن اسكندر به جانب مغرب و زيارت كعبه - شرف نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرف نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رفتن اسكندر به جانب مغرب و زيارت كعبه





  • به هر منزلى كو عنان كرد خوش
    بجز خوردنيهاى بايستنى
    به اندازه دسترسهاى خويش
    هم از تازى اسبان صحرا نورد
    هم از نيزه ى خطى سى ارش
    شتر نيز هم ناقه هم بيسراك
    اديم و دگر تحفه هاى غريب
    زمان تا زمان از پى جاه او
    جهاندار كان ديد بگشاد گنج
    همه باديه فرش اطلس كشيد
    سوى كعبه شد رخ برافروخته
    قدم بر سر ناف عالم نهاد
    چو پرگار گردون بر آن نقطه گاه
    طوافى كز او نيست كس را گزير
    نخستين در كعبه را بوسه داد
    بر آن آستان زد سر خويش را
    درم دادنش بود گنج روان
    چو در خانه راستان كرد جاى
    همه خانه در گنج و گوهر گرفت چو شرط پرستش بجاى آوريد
    چو شرط پرستش بجاى آوريد



  • همش نزل بردند و هم پيشكش
    همان گوسفندان شايستنى
    كشيدند بسيار گنجينه پيش
    هم از تيغ چون آب زهرا بخورد
    سنانش به خون يافته پرورش
    شتابنده چون باد و از گرد پاك
    هم از جنس جوهر هم از جنس طيب
    كشيدند حملى به درگاه او
    به خروارها گشت پيرايه سنج
    زمين زير ياقوت شد ناپديد
    حساب مناسك در آموخته
    بسا نافه كز ناف عالم گشاد
    به پاى پرستش بپيموده راه
    برآورد و شد خانه را حلقه گير
    پناهنده خويش را كرد ياد
    خزينه بسى داد درويش را
    شتر دادنش كاروان كاروان
    خداوند را شد پرستش نماى
    در و بام در مشگ و عنبر گرفت اديم يمن زير پاى آوريد
    اديم يمن زير پاى آوريد


/ 374