بزم اسكندر با نوشابه - شرف نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرف نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بزم اسكندر با نوشابه





  • به گلگون گلابى دلاويزتر
    همه ساز آهنگها نرم خيز
    همه پخته بودند ياران تمام
    سكندر ز مستى شده نيم خواب
    مى و مرغ و ريحان و آواز چنگ
    كسى كاين مرادش ميسر شود
    به ياد شه آن مشترى پيكران
    چو يك نيمه از روز روشن گذشت
    بفرمود شه تا رقيبان گنج
    زر و زيور آرند خروارها
    ز جنس حبش خادمى نيز چند
    بسى نافه مشك و ديباى نغز
    ز مرد نگينهاى با آب و رنگ
    يكى تاج زرين زمرد نگار
    پرندى مكلل به ياقوت و در
    عمارى و اشتر به هراى زر
    چنين زيور نغز گوهر نشان
    بپوشيد نوشابه تشريف شاه
    جداگانه از بهر هر پيكرى به اندازه هر يكى چيز داد
    به اندازه هر يكى چيز داد



  • نشانده جهان از جهان درد سر
    بجز ساز كاهنگ او بود تيز
    بجز باده كو در ميان بود خام
    روان آب در چنگ و چنگى در آب
    بتى تنگ چشم اندر آغوش تنگ
    گرش جو نباشد سكندر شود
    چو زهره كشيدند رطل گران
    فلك نيمه راه زمين در نوشت
    كشند از پى ميهمان پاى رنج
    ز سيفور و اطلس شتر بارها
    به ديدار نيكو به بالا بلند
    كز ايشان فزوده شود هوش و مغز
    در و لعل و فيروزه بى وزن و سنگ
    برآموده از للى شاهوار
    همه درزش از گرد كافور پر
    عمارى كشان جمله زرين كمر
    به نوشابه دادند گوهر كشان
    چو تشريف خورشيد رخشنده ماه
    بفرمود پرداختن زيورى بپوشيدشان بردنى نيز داد
    بپوشيدشان بردنى نيز داد


/ 374