مهمانى كردن خاقان چين اسكندر را - شرف نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرف نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مهمانى كردن خاقان چين اسكندر را





  • از آنجا كه شه را نيامد پسند
    برافروخت آن ماه چون آفتاب
    به زندان سراى كنيزان شاه
    يكى روز كاين چرخ چوگان پرست
    سكندر كه از خسروان گوى برد
    در آمد به طياره ى كوهكن
    علم بر كشيدند گردنكشان
    ز لشگر كه عرضش به فرسنگ بود
    ز صحراى چين تا به درياى چند
    سيه چون در آمد به عرض شمار
    پس و پيش تركان طاوس رنگ
    به قلب اندرون شاه دريا شكوه
    بجز پيل زوران آهن كلاه
    هزار و چهل سنجق پهلوى
    كمرهاى زرين غلامان خاص
    و شاقان جوشنده چون آب سيل
    نديمان شايسته بر گرد شاه
    خرامان شده خسرو خسروان
    شهنشه چو بنوشت لختى زمين كه گردد سوى خانه ى خويش باز
    كه گردد سوى خانه ى خويش باز



  • چو سايه پس پرده شد شهر بند
    فرو ريخت بر گل ز نرگس گلاب
    همى بود چون سايه در زير چاه
    ز شب بازى آورد گوئى به دست
    عنان را به چوگانى خود سپرد
    فرس پيل بالا و شه پيلتن
    پديد آمد از روز محشر نشان
    بيابان به نخجير بر تنگ بود
    زمين در زمين بود زير پرند
    گزيده در او بود پانصد هزار
    چپ و راست شيران پولاد چنگ
    سپه گرد بر گرد دريا چو كوه
    چهل پيل جنگى پس و پشت شاه
    روان در پى رايت خسروى
    چو بر شوشه ى نقره ى زر خلاص
    ز هر سو جنيبت كشان خيل خيل
    كه آسان از ايشان شود رنج راه
    طرفدار چين در ركابش روان
    اشارت چنين شد به خاقان چين به اقليم تركان كند تركتاز
    به اقليم تركان كند تركتاز


/ 374