لوامع صاحبقرانی جلد 3
لطفا منتظر باشید ...
بر مذهب آن ملعون و ايشان را خطابيه مىگفتند و حضرات ائمه معصومين (صلوات اللَّه عليهم) از دو طايفه تقيه مىفرمودند يكى از عامه و دويم از غاليان كه همين از ايشان چيزى مىشنيدند كه دلالت كند بر بزرگى ايشان آن را مستند خود مىساختند و چون مذهب خطابيه شيوع عظيم بهم رسانيد در كوفه حضرت تقيه از سنيان و از ايشان مىفرمودند و نماز شام را بعد از غيبوبت قرص به جا مىآوردند.و محتمل است كه بحسب واقع به استتار قرص وقت داخل شود و تاخير آن تا ذهاب حمره مشرقيه سنت بوده باشد مثل ظهر چنانكه گذشت و چون ديدند كه اين معنى سبب اين شد كه نماز شام را در وقت خفتن مىكردند ديگر مبالغه در تعجيل مىفرمودند چون بعد از غروب شمس بهتر از آن بود كه بعد از غروب حمره و اشتباك نجوم به جا آورند و ظاهر حديث باين معنى اربط است و معنى اول نيز شواهد بسيار دارد پس اولى و احوط آنست كه نماز ظهر و عصر را باين وقت نيندازند و اگر به سبب عذرى به اين وقت افتد نيت ادا و قضا نكنند و نماز شام و افطار را پيش از ذهاب حمره مشرقيه به جا نياورند و اللَّه تعالى يعلم.(و قال سماعة بن مهران قلت لأبي عبد اللَّه (صلوات اللَّه عليه) فى المغرب انّا ربّما صلّينا و نحن نخاف ان يكون الشّمس خلف الجبل او قد سترنا منها الجبل فقال لي ليس عليك صعود الجبل)(1)و بسند موثق كالصحيح منقول است از سماعه كه عرض نمودم به خدمت حضرت امام جعفر صادق (صلوات اللَّه عليه) در وقت شام كه بسيار است كه نماز مىكنيم و مىترسيم كه آفتاب پشت كوه باشد و كوه حايل باشد و در بسيارى از كتب احاديث بلفظ او واقع شده است كه راوى شك دارد كه عبارت اوّل را گفته است يا دويم را و مراد از هر دو يكى است پس حضرت فرمودند كه بر تو واجب