لوامع صاحبقرانی جلد 3
لطفا منتظر باشید ...
است بسند قوى كه حضرت (صلوات اللَّه عليه) فرمودند كه حد مسجد كوفه آخر بازار سراجان است و آن مقداريست كه حضرت آدم حصار كشيدند يا نشان كردند بخط تا اولاد آن حضرت بنا بر آن گذاشتند و مرا خوش نمىآيد كه سواره داخل بازار سراجان شوم يا در آن مقدارى از مسجد كه بيرون انداختهاند از آن پس عرض نمودند كه كه آن را تغيير داد از خطه آدم حضرت فرمودند كه اوّل مرتبه طوفان نوح خراب كرد و فرزندان حضرت نوح كه ساختند بنا را بر بناى حضرت آدم نگذاشتند ديگر بعد از آن اصحاب خسرو پادشاه عجم و نعمان بن منذر كه از جانب او پادشاه عرب بود تغيير دادند سيم تغييرى كه شد از زياد بن ابيه است كه ولد الزنا بود با جماع مسلمين و معاويه او را طلبيد و ملحق به خود ساخت در اخوّت و در آن دغدغه نبود.چون هر دو از اولاد زنا بودند و هند ما در هر دو از فواحش صاحب علم بود و در آن زمان فواحش مشهوره علمى بر در خانه خود مىزدند و زمخشرى در ربيع الابرار نقل كرده است كه چون معاويه متولد شد زانيانى كه با هند والده او زنا مىكردند نزاع نمودند و شش كسرا نام برده است كه يكى از ايشان ابو سفيان بود و عاقبت آن ملعون به جبر گرفت كه از منست اما چون زياد متولد شد از او و آن ملعون بسيار كريه منظر بود كسى دعوى او نكرد و او را زياد بن ابيه مىگفتند تا آن كه معاويه چون او را به خود ملحق ساخت در زمان امارتش بسيارى از اصحاب حضرت سيّد المرسلين (صلّى الله عليه وآله وسلّم) اين معنى را بر او انكار كردند و گفتند كه آن حضرت فرمودند كه«الولد للفراش و للعاهر الحجر»
و از آن جمله ابو بكر بود و فايده نكرد و با هر يك روباه بازى مىكرد و او را از خود راضى مىكرد پس آن كه حضرت فرمودهاند زياد بن ابى سفيان محمول بر تقيه است كه در اوايل امامت فرموده باشند چون آن حضرت دريافتند زمان بنى اميه