لوامع صاحبقرانی جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لوامع صاحبقرانی - جلد 3

محمدتقی مجلسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جهة اين قتال نقل كرده‏اند كه در هيچ چيز نقل نكرده‏اند و جمعى استبعاد كرده‏اند كه چه وجه داشته باشد كه حق سبحانه و تعالى سلب توفيق از اين جماعت كرده است با آن كه هميشه ملازم آن حضرت بودند و هميشه عبادات شاقه مى‏كرده‏اند رفع استبعاد باين است كه خوارج همه سنّى بودند و اعتقاد به امامت ابو بكر و عمر داشتند و اعتقاد به عثمان نداشتند چون قبايح او را ديده بودند و به اعتقاد اين ملاعين حضرت امير المؤمنين يك صغيره كرد كه سخن ايشان را در صلح معاويه يا رضا به حكمين شنيدند و به اعتقاد اين طايفه لعنهم اللَّه هر صغيره فاعل خود را از ايمان بيرون مى‏برد بنا بر آن كه مكرر حضرت امير المؤمنين (صلوات اللَّه عليه) مى‏فرمودند كه مخالفت الهى يا كفر است يا جنون كه اگر كسى اعتقاد داشته باشد به بزرگى الهى و بزرگى معاصى عقوبات آن چگونه جرات مى‏كند بر مخالفت او ليكن مراد از كفر عدم ايمان كامل است زيرا كه منافات ندارد كه اين اعتقادات داشته باشد و اعتقاد به سعت رحمت الهى داشته باشد و به سبقت رحمت بر غضب چنانكه احاديث متواتره در اين باب وارد است.

حاصل آن كه چون آن حضرت در بغداد در براثا نماز گذاردند و ما بقدر صد هزار كس بوديم يعنى تخمينا و لهذا باين عبارت فرمودند پس نصرانى در صومعه‏اش در حوالى آن مسجد مى‏بود و چون اين نماز با اين كثرت را ديد از صومعه به زير آمد و گفت سردار اين لشكر كيست ما اشاره به آن حضرت كرديم پس رو به جانب حضرت كرد و سلام كرد و گفت اى سيّد من تو پيغمبرى حضرت فرمودند كه نه پيغمبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) كه سيّد من بود از دنيا رفته است گفت پس تو وصىّ پيغمبرى حضرت فرمودند كه بلى پس حضرت فرمودند كه بنشين چرا اين سؤال كردى نصرانى گفت كه اين صومعه را از جهة اين موضع بنا كرده‏اند يا بنا كرده‏ام و در كتب سماوى خوانده‏ام كه در اين موضع‏

/ 610