لوامع صاحبقرانی جلد 3
لطفا منتظر باشید ...
قرينه است بر آن كه نهى بر سبيل كراهتست كه اگر اين حديث نمىبود مناسب طريقه اخباريين آنست كه بدانيم كه رو به آتش كردن خوب نيست و ليكن نمىدانيم كه حرامست يا مكروه و مناسب مذهب جمعى كه نهى را از جهت حرمت مىدانند رو كردن حرام خواهد بود و جمعى كه اوامر و نواهى را از براى قدر مشترك مىدانند يا مشترك لفظى مىدانند باز اين جماعت سه طايفه مىشوند يك طايفه قائل به توقفند مثل اخباريين و يك طايفه حرام مىدانند از روى احتياط كه چون نهى از شارع واقع شده است و ممكن است كه حرام باشد و ما را عقاب كند بر ترك آن پس اگر عمل به آن تركا بكنيم بى دغدغه برى الذمه مىشويم و اگر عمل نكنيم خوف عقاب داريم و دف ضرر محتمل را واجب مىدانند، و طايفه ديگر مكروه در نهى و سنت در امر مىدانند و اكثر متأخّرين بر اينند و مىگويند طلب معلوم است و نهى از ترك معلوم نيست پس سنت يا مكروه خواهد بود زيرا كه معنى سنت و مكروه همين است.و جواب اين است كه ما مكلّفيم به تكاليف واقعيه الهى و ليكن چون به واقع نمىتوانيم رسيد به جا مىآوريم اين حكم را به عنوانى كه مىدانيم و محالست كه ما استحباب يا كراهت را بدانيم پس اصل طلب را فعلا يا تركا كه مىدانيم قصد مىكنيم و آن چه را نمىدانيم رد آن بحق سبحانه و تعالى مىكنيم مثلا در اين مثال بر تقدير عمل باين خبر نهى اخبار سابقه را حمل بر كراهت مىكنيم و اگر اين خبر را كسى عمل نكند به اعتبار جهالت و ارسال پس گويا اين خبر وارد نشده است و همان اخبار نهى وارد شده است ما ترك مىكنيم رو به آتش كردن را از جهت رضاى الهى پس اگر حرام باشد حق سبحانه و تعالى حرام حساب فرمايد و اگر مكروه باشد مكروه با آن كه در تروك نيت ضرور نيست بلكه ترك آن كافيست و اللَّه تعالى يعلم پس نيكو تدبر كن در اين سخنان كه اصليست عظيم از