لوامع صاحبقرانی جلد 3
لطفا منتظر باشید ...
امام جعفر صادق (صلوات اللَّه عليه) عرض نمودم كه من داخل مىشوم در بازار مسلمانان يعنى اين جمعى كه دعوى اسلام مىكنند و بحسب واقع همه كافرند چون قايل به امامت ائمه اثنى عشر نيستند و از ايشان پوستين مىخرم از جهت تجارت و از صاحب پوستين مىپرسم كه آيا اين پوستين مذكى است و حيوانش را كشتهاند و به مرگ خود نمرده است او مىگويد بلى مذكّى است آيا جايز است كه من در وقت فروختن بگويم كه تذكيه اين كردهاند حضرت فرمودند كه نه و ليكن باكى نيست كه بفروشى و به گويى كه آن كسى كه من از او خريدهام گفت كه مذكى است عرض نمودم كه چه چيز سبب اين شده است كه نتوان گفت حضرت فرمودند كه باعث بر اين اينست كه اكثر اهل عراق حلال مىدانند كه در ميته نماز كنند و راى علماى باطل ايشان اينست كه هر گاه ميته را دباغى كنند چنانست كه تذكيه آن كردهاند و به همين اكتفا نكردهاند كه بگويند راى ما اينست بلكه دروغ بر حضرت سيّد المرسلين (صلّى الله عليه وآله وسلّم) مىبندند كه حضرت چنين فرموده است و سبب اين كذب آنست كه گذشت كه گوسفند يكى از زنان آن حضرت مرده بود و بيرون انداخته بودند حضرت فرمودند كه چرا مىگذاشتند كه بميرد هر گاه گوشت نداشت پوست داشت و غرض حضرت ظاهر بود كه مىبايست تذكيه كنند و پوستش را بر دارند ايشان مىگويند كه غرض حضرت اين بود كه چرا دباغى نكردند كه پاك شود با آن كه در صحاح ايشان هست از آن جمله احمد بن حنبل و ابو داود سجستانى روايت كردهاند از عبد اللَّه بن حكيم كه گفت حضرت سيّد المرسلين (صلّى الله عليه وآله وسلّم) كتابى نوشتند به قبيله جهينه كه من پيش از اين شما را رخصت داده بودم در استعمال ميته و چون اين كتاب به شما رسد من بعد انتفاع منماييد از مرده نه پوستش را و نه پى پاهاى او را.و از جابر روايت كردهاند كه گفت حضرت رسول اللَّه (صلّى الله عليه وآله وسلّم)