لوامع صاحبقرانی جلد 3
لطفا منتظر باشید ...
وحى فرموده به آن حضرت كه نام مرا ببر كه بمن رسيدى بنا بر اين بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم در اول حمد مقرّر شد پس خطاب رسيد كه مرا حمد كن پس حضرت گفت الحمد اللَّه ربّ العالمين پس بخاطر حضرت رسيد كه اين حمد را به شكرانه نعماى الهى به جا آوردم پس خطاب رسيد كه چرا قطع كردى حمد مرا مرا نام بر حضرت گفت الرّحمن الرّحيم و بنا بر اين است كه اين عبارت در حمد مكرّر شده است پس چون حمد را تمام كرد و به آخر رسانيد در خاطر خود گفت الحمد للَّه ربّ العالمين از جهة شكر نعمت الهى پس خطاب رسيد كه چرا قطع كردى ذكر مرا نام مرا ببر بنا بر اين بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم ميان دو سوره مقرّر شد پس خطاب به آن حضرت رسيد كه يا محمّد سوره نسبت پروردگار كه آن سوره توحيد است بخوان و بگو قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ پس حضرت (صلّى الله عليه وآله وسلّم) گفت كه (اللَّه الواحد الاحد الصّمد لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد) پس وحى منقطع شد پس حضرت (صلّى الله عليه وآله وسلّم) گفت (كذلك اللَّه كذلك ربّنا) يعنى خداوند عالميان چنين است و پروردگار ما چنين است پس چون اين ثنا كرد خطاب رسيد كه يا محمّد بركوع رو از جهة پروردگار خود پس آن حضرت بركوع رفت پس در حالت ركوع وحى رسيد به حضرت كه بگو (سبحان ربّى العظيم) و بحمده و لفظ بحمده در علل بود و در كافى نبود پس حضرت سه مرتبه اين تسبيح را خواندند پس خطاب رسيد كه سر بردار يا محمّد پس آن حضرت راست شد پس خطاب رسيد كه يا محمّد به سجده رو از جهة پروردگار خود پس حضرت به سجده رفتند پس خطاب رسيد كه بگو (سبحان ربّى الاعلى)