لوامع صاحبقرانی جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لوامع صاحبقرانی - جلد 3

محمدتقی مجلسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مى‏نوشتند و حفظ مى‏كردند و مى‏شستند ديگر مى‏شنيدند و چون كاغذ كم بود بسيار بود كه بر تخته‏ها مى‏نوشتند و با خود مى‏داشتند پس به نزد بلال آمدم و بر او سلام كردم اين عنوان كه السّلام عليك اى مرد بزرگوار يا مرد پير پس او در جواب گفت و عليك السّلام و در امالى هست و رحمة اللَّه و بركاته و غرض او از اوّل آنست كه سلام او را از خدا مى‏طلبد و بعد از آن سلام خود را بر او يعنى اميد دارم كه حق سبحانه و تعالى مرا سالم دارد به بركت سلام تو و ترا نيز سالم دارد در دنيا از جميع آفات و بر تو باد رحمت الهى در آخرت و زيادتيهاى اموال و اولاد و عمر و ساير خوبيها در دنيا گفتم حق سبحانه و تعالى ترا رحمت كناد خبر ده مرا از احاديثى كه شنيده از حضرت سيد المرسلين (صلّى الله عليه وآله وسلّم) پس بلال گفت كه تو چه مى‏دانى كه من كيستم و ظاهرا غرض آن بود كه بداند كه كيست تا اگر اهل آن باشد كه حديث از او نقل كند بكند و الا فلا و محتمل است كه على رسم العاده باشد پس من گفتم كه تو بلالى مؤذن حضرت سيّد المرسلين (صلّى الله عليه وآله وسلّم) راوى گويد كه چون بلال اسم حضرت را شنيد به گريه در آمد و من نيز به سبب گريه او يا مثل او به گريه در آمدم تا آن كه مردمان بر ما جمع شدند و ما مى‏گريستيم پس بلال گفت كه اى پسر از كدام شهرى گفتم از اهل عراقم گفت به به چون اهل عراق شيعه حضرت امير المؤمنين (صلوات اللَّه عليه) بودند و يا آن كه ايشان بسيار سعى مى‏كردند در طلب حديث پس ساعتى مكث نمود و در بعضى از نسخ چنين است كه ثمّ سكت ساعة پس ساعتى خاموش شد و دور نيست كه فكر كرده باشد كه چه حديث نقل كند پس گفت بنويس اى برادر اهل عراق يعنى اى عراقى بسم اللَّه الرحمن الرحيم چون مستحب است كه هر چه نويسند اگر چه شعرى باشد كه ابتدا به بسمله كنند و سلف اكثر ايشان امثال اينها را رعايت مى‏كردند و چون سبب‏

/ 610