خطبه 197-منع از دشنام شاميان - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید نبی الدین اولیایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 197-منع از دشنام شاميان

نكوهش ياران خود شايسته نيست در اين نبرد مسلمانان به شاميان دشنام دهند اما اين بجا مى باشد كه رفتار و كردار زشت و ناپسند آنها را بوصف درآريد و اينكه از شريعت اسلام انحراف دارند يادآور شويد. براى اينكه اين نمونه رفتار و كردار براى آن شخص كه نبرد شما را نكوهش مى نمايد بهترين و گوياترين پاسخ مى باشد. بهتر اينست كه شما به جاى كلمات زشت ناشايسته آنان بگوئيد: خداوندا، مخواه و مگذار كه خون ما و آنها بريزد، بين قلوب ما صلح برقرار فرما، آنان را به راه راست هدايت كن، تا نادان حقيقت را نشناخته و حريص و مشتاق به عصيان دست از آن بشويد رستگار گردد.

خطبه 198-بازداشتن امام حسن از ...

هنگامى كه امام حسن (ع) را در جنگ صفين ديد به جاى من اين جوان را مالك شويد و نگهداريد تا مرا درهم نتوفد چرا كه من به مرگ اين دو جوان حسن و حسين عليهماالسلام بخل مى ورزم تا مبادا پيوند رسول الله صلى الله عليه و آله به قتل آن دو گسيخته آيد.

خطبه 199-درباره حكميت

هنگامى كه يارانش در امر حكميت بر وى شوريدند اى مردم، همواره امر من با شما بدانسان كه مى خواستم بود، تاكنون كه جنگ شما را كاهيده و فرسوده كرد، سوگند با خداى محقق است، كه جنگ از شما گرفته و به شما ترك گرديد در صورتى كه آن جنگ دشمنان را بيش از شما كاهيده و فرسوده است. ديروز من من سرهنگ و فرمانده شما بودم، امروز بايد فرمانبر باشم. ديروز بازدارنده شما بودم، امروز باز داشته شده هستم شما زندگانى را خواهانيد و من نمى خواهم شما را به كارى كه خواهانش نيستيد وادار نمايم.

خطبه 200-در خانه علاء حارثى

هنگام عيادت حارثى در دنيا با اين خانه گشاده چه كردى، و حال آنكه تو در آن جهان بدان نيازمندترى، آرى اگر بخواهى با اين سراى گشاده گشادگى سراى آخرت را نيز دريابى مهمان را در آن بپذير و با خويشاوندان پيوند كن و حقوق واجبه آن را به كسانى كه استحقاق دريافت آن را دارند بپرداز، كه اگر چنين كردى البته خانه آخرت را دريافته. علاء عرض كرد يا اميرالمومنين من از (رفتار) برادرم عاصم ابن زياد به شما شكايت مى كنم، فرمود: چه گله دارى؟ عرض كرد پلاس خشن پوشيده و از جهان دورى گزيده، فرمود: نزد منش آريد همينكه آمد بدو فرمود، اى دشمنك خويش اهريمن ناپاك تو را سرگردان خواسته است چرا به فرزند و زنت رحم نكردى؟ مگر باورت آنست كه خدا چيزهاى پاكيزه را براى تو حلال كرده و نمى خواهد كه تو از آنها بهره مند گردى؟ تو در پيش خدا كوچكتر از اين هستى. عاصم عرض كرد: يا اميرالمومنين اين توئى كه پوشاك و خوراكت تا اين اندازه درشت و زبر و بدمزه و بى رمق است، فرمود: واى بر تو من كه همچون تو نيستم، خداوند تعالى بر پيشوايان حق واجب فرموده است كه خويش را با مردم ناتوان تهى دست برابر گيرند، تا فشار فقر و تنگدستى فقير ناتوان را از پاى نيفكند.

/ 261