خطبه 135-نكوهش مغيره - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید نبی الدین اولیایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 135-نكوهش مغيره

خطاب به اخنس اى پسرى كه از درگاه خداوند رانده شده اى و در كار خويش درمانده شده اى، اى كسى كه از دودمان تو هيچگونه خير و نيكى بجا نمى ماند، تو اى پسر كوچه و خيابان كه سرپرست و پدر و مادرى تو را نيست! حال گستاخى را به جائى رسانده كه در مقابل من ايستاده بمن امر و نهى مى كنى؟ به خدا قسم كسى كه تو را يارى نمايد پيروز و ارجمند نخواهد بود، به خدا قسم پايدار نخواهد ماند آن كسى كه تو تكيه گاهش باشى! گام از حريم پاك محفل ما بركش و بيرون رو كه خداوند رخسار لطف خود را از تو برگيرد و اسير عقوبتش گردى! بيرون شو آن هم با كليه يارانت كه آنها را بر عليه من بتوانى بشورانى. تا مشاهده كنم در چه مى كنى؟ خدا تو را مشمول رحمت خويش نمى گرداند اگر با من به اندازه ذره كاهى مهربانى كنى.

خطبه 136-در مسئله بيعت

خطاب به يارانش شما بدون انديشه و تفكر با هم عهد و پيمان بستيد، كار من و شما درست با هم مخالف و متفاوت مى باشد زيرا من شماها را براى ترويج دين الهى مى خوانم ولى شما مرا براى افزون نمودن سود خويش از اين دنيا مى طلبيد. اما شما اى مردمان خواب آلوده! بيدار گرديد، مرا به خاطر دين خود و پيروزى عليه خواستهاى نابجاى خود يارى نمائيد؟ قسم به خدا من دست ستمگر را از سر مظلوم ستم كشيده در يك لحظه به عدالت جدا مى سازم چنگ در حلقه بينى ظالم افكنده هر چند كه به حق ميل نداشته باشد و فرياد او گوش افلاك را كر نمايد كشان كشان به آبخور عدالت مى برم.

خطبه 137-درباره طلحه و زبير

درباره طلحه و زبير به خدا قسم از نسبت دادن امر زشت به من خوددارى نكردند و بين من و خودشان به عدل و انصاف رفتار ننمودند، اينان از من حقى را خواهانند كه خودشان آن را واگذاردند، و خونى را مى طلبند كه خودشان ريختند پس اگر من در اين امر با آنها شركت داشته ام كه باز سهمى از اين خون بر خود آنان است، و اگر من كناره بوده و خودشان مباشر اينكار بوده اند پس بايد آن خون را از خود طلبيده، از روى عدالت به ضرر خود حكم دهند آن بصيرت و بينائى كه من داشته ام با من است، نه من امرى را بر كسى مشتبه ساخته ام، و نه كسى توانسته است امر را بر من مشتبه سازد اين گروه ستمگر و تباهكاراند كه گل سياه و زهر عقرب و شبهه سياه و تاريك در آنان است، بدرستيكه اين امر واضح و آشكار گرديد و آن باطل ريشه كن شده و زبانش از انگيزش شر بريده شد. به خدا قسم براى ايشان حوضى خواهم كند، كه خود كشنده آب آن باشم، وارد شوندگان از آن سيراب برنگردند و در جاى ديگر هم آب گوارا نياشامند.

از همين خطبه: پس شما بر من روآوريد، روآوردن تازه زائيده ها به فرزندانشان و پى در پى مى گفتيد آمده ايم بيعت كنيم، آمده ايم بيععت كنيم، مشتم را پيچيدم آن را گشوديد، دستم را پس بردم، آن را پيش كشيديد، بار خدايا طلحه و زبير با من قطع رحم كرده، و بيعتم را شكستند، مردم را بروى من واداشتند پس آنچه ايشان بسته اند بگشا، و آنچه آنان تابيده اند واتاب و سست كن، بدى آرزو، و زشتى كردارشان را به ايشان بنما زيرا كه من پيش از آنكه كار سخن به زبان تيغ افتد و واقعه اى رخ دهد، آنها را طلبيده و خواستار شدم تا لختى در كار خويش انديشيده و بازگشت به بيعت خود كنند، نعمت را خوار شمرده، سلامتى دو جهانى را از دست داده اند.

/ 261