خطبه 103-پيامبر و فضيلت خويش - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید نبی الدین اولیایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اى مردم به زودى زمانى بر شما خواهد رسيد كه اسلام در آن سرازير شود مانند برگشتن ظرف كه آنچه در آنست بريزد. اى مردم خداوند شما را پناه داده از اينكه به شما ظلم كند و پناه نداده از اينكه امتحان نمايد او خدائى است كه بدون شك همان گونه كه خود مى فرمايد برترين و بى مانندترين گوينده ها است.

خطبه 103-پيامبر و فضيلت خويش

درباره باطل بودن ياران جمل پس از ستايش خداوند تعالى، و درود بر پيغمبر اكرم (ص) البته خداوند محمد صلى الله عليه و آله را در ميان عرب به رسالت برانگيخت و حال آنكه هيچ يك از خواننده كتابى و مدعى وحى و پيغمبرئى نبوده، آنگاه رسول خداى به پشتيبانى فرمانبرداران با نافرمانان در راه خدا جنگيده، و به راه رستگاريشان مى كشاند، و آنان را در اسلام پيش دستى مى داد، كه مبادا ناگاه مرگ بر ايشان درآيد و همين كه مى ديد شكسته در زير بار سنگين و كمرشكن گمراهى وامانده سر راهش ايستاده جز آن هلاك شده اى كه ابدا خيرى در او نبود تا اينكه راه رستگارى را به آنان نشان داده، و در جايگاهى كه شايسته آنان بود فرودشان آورد، پس آنگاه كه آسياى زندگانيشان چرخيدن گرفت و نيزه خميده آنان راست گرديد به خدا قسم من آن روز سردار سپاهيان اسلام بوده، و لشكر كفر را مى راندم تا اينكه همگى پشت كردند، و حلقه كمند اسلام را به گردن زدند، و هيچگاه در من ضعف و ترس و خيانت و سستى رخنه نيفكنده. به خدا قسم باطل را چاك زده، و حق را از پهلوى آن بيرون خواهم كشيد.

خطبه 104-صفات پيامبر

زندگى مردم پيش از رسول خدا مردم روى زمين در چاه ويل و گمراهى و شقاوت نگونسار بودند تا اينكه خداوند محمد صلى الله عليه و آله را به رسالت برانگيخت، در حالى كه گواه بشارت دهنده مردم و ترساننده آنها بود، عنصر شريفى كه بهترين مردم در خردسالگى و برترين آنها در سالخوردگى روشش پاكيزه، خويش پسنديده، و سرشتش از همه پاكان جهان پاكتر بوده، و باران بخششش از تمامى بخشندگان بادوامتر بود، هان، اى بنى اميه شما شير از پستان شتر خلافت بنوشيديد مگر وقتى كه زمام آن را رها و جهازش را لرزان و تنگش را نبسته يافتيد، و حلال آن را دور و نابود ساخته ايد قسم به خدا اين دنيائى كه شما به آن برخورد كرده ايد سايه ايست كشيده شده تا زمان معينى، و زمين هم از براى شما خالى و بلامانع، دستهاى شما در آن باز، و دستهاى پيشوايان حقيقى از شما بسته، شمشيرهاى شما بر آنها كشيده شده و مسلط، و تيغهاى آنان از شما باز داشته شده است آگاه باشيد، هر خونى را خونخواه، و هر حقى را باطلى است، و خونخواه بودن خون ما مانند كسيست كه در حق خويش حكمرانى كند و آن خواهنده خون خدا است كه عاجز از طلب نبرده، و هيچ گريزنده از چنگال قدرت او نيز گريختن نتواند، اى ب
نى اميه به خدا قسم در آينده نزديكى اين خلافت را در دست ديگران و خانه دشمنانتان خواهيد يافت.

از همين خطبه: آگاه باشيد از همه چشمها بيناتر چشمى است كه همه در خير و صلاح بنگرد، آگاه باشيد از همه گوشها شنواتر گوشى است كه پند را در دل گيرد، اى گروه مردمان چراغ خويش را از شعله چراغ پند دهنده اى كه خود پذيرفتار پند است بيفروزيد. و آب گواراى دانش را از سرچشمه صافى كه تيره و گل آلود نيست دركشيد بندگان خداى به اركان نادانى خويش تكيه نزنيد. و هواهاى نفس خود را پيرو مباشيد، زيرا هر كه در اين دو مركز منزل گزيند مانند كسى است كه در زمينى نشسته باشد كه مرور آب بالاى آن را شسته، و هر زمان بيم فرو افتادن آن را داشته باشد، و بار گمراهى و هلاكت را بر دوش و پشت خويش نهاده، و از اينجا به آنجا مى گرداند. به جهت انديشه هاى نارسائيكه يكى پس از ديگرى بر او وارد مى شود. مايل است چيزى را كه نمى چسبد بچسباند. و چيزى را كه دور است نزديك سازد. بندگان خداى پس از خداى بترسيد از اينكه شكايت خود را نزد كسى بريد كه زنگ اندوه را از سينه پر سوزش شما زدودن نتواند و به راى و تدبيرش عقده هاى درونى شما را گسستن نيارد، زيرا كه امام جز در آنچه از نزد پروردگارش بر او تحميل شده اقدام نخواهد كرد ابلاغ مواعظه به مردم جديت در نصيحت
، احياى سنت پيغمبر، اجراى حد بر كسى كه سزاوار است، سهم و بهره اشخاص را به اندازه رساندن پس پيش دستى كنيد. و دانش را دريابيد پيش از آنكه گياهش خشك شود و علم و دانش را از اهلش فرا گيريد، پيش از آنكه به خود مشغول گرديد، هم خود را و هم مردم را از ارتكاب گناهان نگهداريد، زيرا شما از نزد خدا ماموريد كه اول خودتان مرتكب گناهى نشده، و بعد ديگرى را نهى كنيد.

/ 261