براى مومن سه ساعت است: يكى ساعتى كه در آن با پروردگارش به راز و نياز پردازد. ديگر ساعتى كه در آن امور زندگانيش را درست كند. ديگر ساعتى كه بين خودش و آنچه كه برايش حلال و نيكو است به آزادى بگذراند و سزاوار نيست كه مرد خردمند سفر كند جز در سه كار: يا ترميم امر معاش يا قدم در راه معاد، يا خوشى و عيش در غير حرام.
حکمت 383
به جهان بى اعتنا باش، تا خدا تو را به زشتيهاى آن بينا سازد، غافل مباش كه از تو غافل نيستند.
حکمت 384
سخن گوئيد تا شناخته آئيد كه مرد در زير زبان پنهان است.
حکمت 385
بوى خوشى است مشك، كه مشگدانش سبك و بويش معطر است.
حکمت 386
سرفرازى و نازش را بگذار، سرافكنده و فروتن باش، قبرت را بياد آر.