خطبه 069-پس از ضربت خوردن - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید نبی الدین اولیایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 069-پس از ضربت خوردن

صبح روز نوزدهم رمضان نشسته بودم خواب چشم مرا ربود رسول خدا صلى الله عليه و آله بر من نمودار شد عرض كردم يا رسول الله چه كجيها و ناروائيها و دشمنيها كه من از امت تو ديدم. فرمود (يا على) به آنان نفرين كن. پس گفتم خدا عوض از اينها، مردمى بهتر به من بدهد و عوض از من اميرى بدتر بر آنها مسلط گرداند.

خطبه 070-در نكوهش مردم عراق

نكوهش اهل عراق در آغاز سخنانم اول خداى بزرگ را ستايش مى كنم و سپس بر رسولى كه رسالتش بى زوال است درود مى فرستم. اى عراقيان به خدا سوگند شما را بايد به زن آبستن مثال بزنم كه پس از پشت سر گذاشتن دوران سخت باردارى مولودش بميرد و شوهرش را هم مرگ در چنگال بى رحم خود بفشرد. و آنگاه آن زن بيوه بماند تا بيگانه ترين اشخاص ميراث را به يغما برد. آگاه باشيد كه به خدا قسم مى خورم كه من با اختيار به سوى شما نيامدم بلكه به ناچار و اضطراب به سوى شما گام برداشتم نه اينكه به ميل و رغبت و اختيار، من شنيدم كه شما گفتيد: على سخنش با دروغ آميخته است. حال كه چنين پنداشته ايد مرا با اين تهمت غصه دار نموده ايد مرگ بى امان بر شما باد كه تا چقدر بد زبان هستيد! من به چه كسى دروغ بندم! بر خداوندى كه نخست بر او ايمان آوردم؟ خداى بزرگ يزدان پاك و بى همتا گواه اين دل دردمند منست، كه مومنى دروغگو نيستم، بلكه سخنانم جملگى راست و درست است درست فكر مى كنم و زيبا و بليغ سخن مى گويم. شما كه حضور نداشتيد و آگاه نيستيد! بدون ترديد اگر نه بوديد و نشنيديد لياقت شنيدن و ديدن آن را نداشتيد. ما در شخصى كه نمى تواند سخنان درست و واقعيت دار
مرا بداند در مرگ فرزند خود ناله سر مى دهد و گيسو پريشان كند. اين چه تهمتى است!

خطبه 071-درود بر پيامبر

شيوه درود بر رسول خدا بارالهى، اى گستراننده زمينها، و اى نگهدارنده آسمانها، و اى آفريننده دلها طبق فطرت آنها پس دلهاى اشقيا بدبختى، و دلهاى انقيا سعادت نيكبختى را براى خود برگزيدند، قرار بده شريفترين درودها را، و بلندترين بركتهايت را بر محمد بنده و رسول خودت محمدى كه پيمبران پيشين بدو ختم و راه بسته شده از او باز حق و شريعت از او آشكارا گرديد، اوست كه كين و جوشش لشكرهاى باطل را برطرف كرد، و صولت گمراهان را درهم شكسته همچنانكه او متحمل بار سنگين رسالت شده، و به قوت آن را به دوش كشيد، و به فرمان تو قيامت كرد، و در راه خوشنودى خاطر تو ثبات ورزيد، بدون آنكه از پيش افتادن بماند و در عزم و اراده اش سستى ورزد محمد است كه وحى تو را ضبط كرد، به پيمان تو وفادار ماند و تا هر جا كه ممكن بود گذر كرده، و فرمان تو را جارى ساخت تا اينكه شعله فروزنده برافروخت راه را براى شخص خطاكار روشن ساخت. پس از آنكه دلهاى مردم در فتنه ها و گناهان غوطه خورده بوسيله هدايت شدند پرچمهاى ديانت و احكام درخشان را برپا كرد. پس امانت تو را اوست مردى امين و علم مخزون تو را اوست شخصى خازن، در روز قيامت گواه تو، و برانگيخته به راستى ا
ز جانب تو، و فرستاده به سوى مخلوق تو او است. خدايا در سايه لطف و مرحمت خود براى او جائى وسيع بگشا. و از كرمت پاداشهاى نيكوئى به او بده، الهى، بناى عالى او را بر بناى بنا كنندگان پيش برترى ده جايگاه او را نزد خود گرامى دار، نورش را تمام گردان و به پاداش اينكه او را به رسالت برانگيختى گواهيش را پذيرفته، گفتارش را پسنديده قرار ده، زيرا كه محمد مردى بود درست گفتار و جدا كننده. بارالهى، بين ما و او را پيوند ده، در جائى كه زندگانيش خوش، نعمتش هميشه و برقرار، آرزوها در آن برآورده، هوسها در آن برآمده، جاى وسيع آسايش، و مركز راحت و اطمينان، با تحفه ها و ارمغانها.

خطبه 072-درباره مروان

درباره مروان آيا همين مروان نبود كه بعد از كشته شدن عثمان با من بيعت نمود؟ من به بيعت او احتياج ندارم، زيرا او لحظه اى كه با من بيعت مى نمايد دستهايش ظاهرا بيعت مى كند، بيعت او مثل دست دادن و پيمان بستن يهوديها مى باشد، او در پشت سر حيله بازى و مكر مى كند. بدانيد همين كه به سلطنت رسيد دوران حكومتش آنقدر كوتاه و پست مى شود كه مثل زبان زدن سگ بر بينى خودش مى باشد او پدر چهار فرزند سرشناس مى شود اما به زودى او و اولادهايش همگى مردم را در گرداب خونينى گرفتار مى سازند.

/ 261