اگر خداوند مردم را بر گناه و نافرمانى خود نترسانده بود، سزاوار بود مردم به شكرانه نعمتهايش او را معصيت نكنند.
حکمت 283
اشعث ابن قيس را پسرى بود و مرد: حضرت به تغزتيتش فرمود: اى پسر قيس اگر بر مرگ فرزندت سوگوارى كنى، براى پيوندى كه بين تو و اوست سزاوار است اندوهگين باشى و اگر شكيبائى كنى، هر مصيبت و اندوهى را نزد خدا پاداشى است. اشعثا اگر صبر كنى قضاى خداوندى بر تو جارى مى گردد و تو به او وزر وبالى، اى اشعث پسرت تو را مسرور داشت و حال آنكه بر تو بلاد فتنه بود و تو را محزون نمود. حال آنكه بر تو ثواب و رحمت است.
حکمت 284
همين كه آن حضرت عليه السلام پيكر پاك رسول خدا صلى الله عليه و آله را به خاك سپرد فرمود: يا رسول الله شكيبائى چيز خوبى است. اما نه در مرگ تو. بيتابى و اندوه زشت است ولى نه در جدائى از تو. مصيبت بر مرگ تو بزرگ است. و پيش و پس از تو كوچك و آسان است.
حکمت 285
نادان را همنشين مباش، چرا كه او كارش را براى تو بيارايد. و تو را همچون خويش.
حکمت 286
ميان مشرق و مغرب، خاور و باختر را از آن حضرت پرسيدند درازى آن چند است فرمود: چندانكه خورشيد يك روز گردش كند. در حديث است كه روزى حضرت رسول صلى الله عليه و آله از جبرائيل پرسيدند: عرض كرد: هنگامى كه گفتم نه پانصد فرسخ راه به زوال مانده است خورشيد به محض اينكه گفتم نه پانصد فرسخ راه را طى كرد گفتم آرى اينگونه اخبار و احاديث شايد پيش از زمان ما و پيدايش برق و تلويزيون براى شنونده ايجاد تعجب مى كرد، چه بسا كه اصلا باور نمى كرد، لكن در اين عصر كه يك نفر آمريكائى از يكهزار و پانصد فرسخ راه نفس كه مى كشد اثر آن محسوس و به ما مى رسد ابدا تعجب مورد ندارد.
حکمت 287
تو را سه دوستند و سه دشمن، اما سه دوستانت: يكى دوستت. و يكى دوست دوستت و يكى دشمن دشمنت اما دشمنانت يكى دشمنت، يكى دشمن دوستت و يكى دوست دشمنت.