خطبه 096-در باب اصحابش - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید نبی الدین اولیایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 096-در باب اصحابش

نكوهش ياران خود و ستايش ياران رسول خدا و اگر خداوند ستمگر را مهلت دهد هرگز از مواخذه و عقوبت او نگذشته، در كمين او نشسته، و در گذرگاهش ايستاده، ناگاه گلو و مجراى فرو بردن آب دهانش را گرفته آگاه باشيد، به همان كسى كه جان من بدست او است سوگند است، اين گروه شاميان بر شما چيره خواهند گرديد، ولى نه براى اينكه آنها از شما به حق سزاوارتر باشند نه بلكه براى سرعت و شتاب آنان در انجام فرامين باطله رئيسشان، و كندى و تسامح شما در اجراى اوامر حقه رئيسشان محقق است كه امتهاى ديگر صبح مى كنند، در صورتى كه از ستم زمامداران خود بيمناك اند، و من صبح ميكنم در حالى كه دلم از دست ظلم رعيتم پر خوف است. شما را براى جهاد برانگيختم نرفتيد، سخن حق را گوشزدتان كردم نشنيديد، نهان و آشكار دعوتتان كردم اجابت ننموديد، پند و اندرزتان دادم نپذيرفتيد، همه حاضريد لكن مانند غائب، و بندگانيد مثل خواجگان، حكمتها را بر شما مى خوانم از آن رم مى كنيد به پندها و موعظه نيكو پندتان مى دهم از آن دورى مى جوئيد شما را به جنگ اهل جور و ستم برمى انگيزم هنوز سخنم به آخر نرسيده، مانند فرزندان سبا شما را از گرد خود پراكنده مى نگرم. به مجالس خود ب
ازگشته، و به پندهاى خويش در صدد گول زدن هم برمى آئيد، در هر بامداد شما را به راه باز مى گردانم، لكن شب كه مى رسد، باز مى بينم مانند پشت كمان كج شده ايد اندرز دهنده بستوه آمد، و اندرز شنونده از مايوسى نكاست. اى گروهى كه بدنهاتان حاضر، و خردهاتان كم است، خواهشهاتان گوناگون و روساتان را مبتلا كرده ايد، امير شما فرمان خدا را مى برد، و شما او را نافرمانى مى كنيد. امير شاميان نافرمانى خدا مى كند، و آنها او را فرمان مى برند، به خدا قسم مايلم معاويه در امر شما با من معامله كند معامله كردن دينار را با درهم. ده تن از شما را از من بگيرد، و يك تن از شاميان را در عوض به من بدهد، اى اهل كوفه من از شما از سه و دو به غصه گرفتار شده ام گوش داريد و كريد، گويائيد و لاليد، چشم داريد و كوريد نه آزاده مردان خوش برخورديد، و نه در گرفتارى برادران موثق مورد اطمينانيد خاك آلود باد دستهاى شما. اى كسان كه مانند شتران ساربان گم كرده مى باشيد، كه هر وقت از طرفى جمع شوند از سمتى ديگر پراكنده گردند، به خدا قسم گويا شما را مى نگرم و گمان نزديك به يقين دارم كه هنگامى كه تنور جنگ گرم گردد، و آتش زد و خود شراره به جهاند، شما از گرد پسر ابوطالب
جدا شده ايد جدا شدن زن از پيش بچه نوزاد خود و از جانب پروردگارم گواهى داشته، و از طرف پيغمبر براى روشن و طريق آشكار رفته، و از روش او پيروى مى نمايم
نظر به اهل بيت پيغمبرتان كرده، ملازم ايشان شده، و از آنان پيروى كنيد، زيرا كه آنان هرگز شما را از راه راست بيرون نبرده، و به هلاكت نمى رسانند پس بنابراين اگر آنان جائى درنگ كردند، شما نيز درنگ كنيد، و اگر اقدام كردند، شما نيز اقدام كنيد. پس از آنان پيش نيفتيد كه گمراه مى شويد و پس نمانيد كه هلاك مى گرديد من ياران محمد صلى الله عليه و آله را ديدم يكى از شماها را آنطور نمى بينم، آنان به هيئت ژوليده موئى و گرد آلودگى صبح مى كردند، زيرا كه شب را به سجده و قيام بسر مى آوردند، ميان رخسارها و پيشانيهاى خود نوبت گذاشته بودند. و به ياد قيامت خود بودند، نيمه اى بر سر آتش پاره هاى سوزان قدم نهاده اند و ميان دو چشمانشان بر اثر سجده همچون زانوى بزها پينه بسته بود. به محض اينكه نام خداوند مى آمد چنان چشمانشان سيلاب اشك مى شد كه گريبان آنها تر مى گرديد و از ترس از عقاب و اميدوارى به ثواب خداوند مانند درختى كه هنگام روز بر اثر تندباد، بلرزد، بر خودشان مى لرزيدند.

خطبه 097-در ستم بنى اميه

درباره بنى اميه قسم به خداى بى همتا بنى اميه در ملك خويش چنان بر تخت فرمانروائى بمانند، كه با ستمهائيكه مى كنند ديگر كار زشت و حرامى باقى نگذارند و هر ناپسند و ناروائى را حلال و پسنديده جلوه گر سازند. ريسمان عهد و پيمان الهى را از دور گردن شما باز مى نمايند و ديگر باقى نماند هيچ خانه گلى، و خيمه اى و هيچ شهر زيبائى را باقى نگذارند. ظلم و ستم آنان بر همه جا حكومت مى كند و رفتار زشت آنان هر خانه نشينى را آواره و سرگردان مى سازد. اين همه ستم را بر شما روا مى دارند تا مردم دو دسته مى شوند: گروهى گريان هستند كه دين و ايمانشان به باد رفته و دسته اى اشك مى ريزند كه دنياى آنها فنا گرديده است و شماها نيز مانند بنده اى كه فرمان آقايش را مى برد خدمت آنان را مى نمائيد. و بسان غلامى كه در حضورش امر او را مى برد و در غياب بدخوئى او را مى كند مى شويد. سر به اطاعت آنان خواهيد سپرد، در آن ايام هر كس ايمان و اعتقادش به خدا بيشتر و رنج و گرفتاريش افزونتر شود پس اگر خداوند شما را به سلامت گذارد و از آن فسادها رهائى داد شما سپاسگزار او خواهيد شد و اگر گرفتار شديد شكيبا باشيد، زيرا رستگارى براى پرهيزكاران است.

/ 261