حکمت 442 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
حکمت 442
مرد مزاح نكرد از هر نوع مزاح كردنى، جز آنكه پاره اى از عقلش را رها كرد رها كردنى.حکمت 443
بى اعتنائى تو با كسى كه به تو با اعتنا است نقصان عيش و اعتنا كردنت به كسى كه به تو بى اعتنا است ذل و خوارى است.حکمت 444
زبير هميشه مردى از ما اهل بيت بشمار مى رفت تا اينكه پسر بى شرم و نانجيبش عبدالله پيدا شد.حکمت 445
آدمزاده را چه به ناز و افتخار، مگر نه اين است كه او اولش منى، و آخرش لاشه ايست گنديده، نه به خودش روزى رساند و نه مرگ را از خويش راندن تواند.حکمت 446
به هنگام بر خدا وارد گشتن (و روز قيامت) دارائى و نادارى معلوم گردد.