خطبه 083-درباره عمرو بن عاص - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید نبی الدین اولیایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بندگان خدا، چه شدند كسانى كه خداوند در دنيا به آنها عمر بسيار و نعمتهاى بى شمار داد تعليم داده شدند، و دانستنيها را از نيك و بد دانستند، پس به آنها مهلت داده شد فرصت را از دست دادند، در حال سلامتى و رفاهيت قيامت را فراموش كردند، مدتى دراز مهلتشان دادند، بخشش نيكوئى درباره شان نمودند از عذاب الهى تخديرشان كردند. به ثواب بزرگى اميدوارشان ساختند. اى شنوندگان بپرهيزيد از گناهانى كه انسان را به ورطه هلاكت مى كشاند، و عبوسى كه خدا را به غضب مى آورد، اى صاحبان ديده هاى بينا و گوشهاى شنوا، و تندرستى و متاع دنيا، آيا گريزگاهى، پناهى، خلاصى، تكيه گاهى، گريختنى، هست يا نيست. پس از فرمان خوشنودى خدا چگونه گريخته، و به كجا فرار كرده، و به چه چيز فريفته مى شويد. بهره هر يك از شما از زمين به اندازه درازى و پهناى قامت و رخسار او است كه بر خاك بيالايند. بندگان خداى، وقت را از كف مگذاريد مرگ گلوگير واگذاشته شده، و جان در تنتان باقى، زمان براى رستگار شدن مساعد، بدنها سالم، موقع مقتضى، مهلت باقى، اراده و اختيار برقرار، وقت توبه و انابت، و هنگام انجام حاجت و موقع رفع نيازمنديها است، و پيش از آنكه فرصت از دست برود و
در مكان تنگ گور، بيم و خوف نابودى در دلتان راه يابد و غائب منتظر بسر وقت شما بيايد، و خداى غالب توانا شما را بگيرد. براى آنجا توشه تهيه كنيد زيرا بعد از آنكه فرصت از كف رفت ديگر افسوس و دريغ فايده نخواهد داشت.

خطبه 083-درباره عمرو بن عاص

درباره عمروعاص عجبا از پسر زانيه! كدام نابخردى به اهل شام گفته است كه من مردى بذله گو و شوخ طبع هستم؟ او ياوه گفته است و از گفتارش گناه برمى خيزد. بدانيد كه زشت ترين سخنها دروغ و بهتان است. و عمروعاص مرد پستى است كه شعارش دروغگوئى مى باشد، هرگاه وعده كند، وعده هايش همه ناراست باشد و بر خلاف آن رفتار مى نمايد، همين كه از او مطلبى را سئوال كنيد در جواب پرگوئى مى نمايد به هنگام عهد و پيمان هم انسانى نابكار به شمار مى رود، چون گام در عرصه كارزار گذارد پيمان خويشاوندى را از هم پاره مى كند تا لحظه اى كه تيغ نكشيده ست زياد امر و نهى مى كند ولى همين كه شمشيرها در كار آمدند و نمايان شدند عالى ترين مكرش اينست كه عورتش را نشان مى دهد و پا به فرار مى گذارد! به خدا قسم! اين سخن را از من بپذيريد كه چون ياد مرگ و آن سراى مى افتم، پشتم مى لرزد و از آن به بعد فكر و حالى به بازى و شوخ طبعى نخواهم داشت در صورتى كه ياد قيامت نبودن عمرو او را وادار مى كند كه سخن حق نگويد و راه راست را نپويد او با معاويه پيمان برقرار نكرد مگر اينكه هديه هاى فريبنده برايش فرستاد و معاويه هم به خاطر آنكه عمرو خوب دست از دين بردارد مبل
غ زيادى پول نقد بدو بخشيد و او را خريدارى نمود.

خطبه 084-در توحيد و موعظه

صفات ذات خداوندى شهادت مى دهم بر اينكه خدائى به جز خداى يگانه بى شريك نيست، اوليست كه پيش از او چيزى نبوده، آخرى است كه او را انتها و پايانى نبوده عقول و اوهام به هيچ يك از صفات او نمى رسند و دلهاى خلايق عقيده به كيفيت و كميت و چگونگى او ندارند تجربه و تبعيض در حق او روا نباشد و ديده ها و دلها به او احاطه پيدا ننمايند.

از همين خطبه: بندگان خدا پند بگيريد از عبرتهاى سودمند، و آيات درخشنده و انذارها و تخويفات بالغه و از يادآوريها و پندهاى آنان بهره مند كرديد گويا مرگ چنگالهاى خود را به شما پند كرده، و آرزوها از شما منقطع گرديده، و كارهاى سخت رسوا كننده، و رانده شدن به جائى شما را فرا گرفته است، و هنگام ورود به آنجا با هر كسى يك راننده و يك گواهى دهنده مى باشد، راننده او را به سوى مركز حشرش مى راند، و گواهى دهنده به كردارش گواهى مى دهد.

بهشت داراى درجات، و پايه ها و منزلهائى است كه بر يكديگر برترى داشته، و از هم ممتازند نه نعمت آن زايل، و نه مقيمش از آن بيرون، و نه مخلد در آن پير، و نه ساكن در آن فقير خواهد شد.

/ 261