نامه 016-به يارانش وقت جنگ - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید نبی الدین اولیایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه 016-به يارانش وقت جنگ

خطاب به يارانش به هنگام پيكار صفين گريزى كه در پى آن بازگشت، و شكستى كه بعد از آن هجوم و حمله به دشمن است بر شما ناگوار نباشد با شمشير حق را بجا آورده و اندام دشمن را به خاك اندازيد با قدرت و توانائى نيزه در جاى حساس اندام دشمن فرود بياوريد، سخت ولى استوار تيغ را به صورتش آوريد و سستى نكنيد هياهو را در سينه حبس كنيد زيرا اين چنين كارى اضطراب را دور مى سازد سوگند به آنكه دانه را پاره كرد و انسان را بيافريد دشمنان اسلام نياوردند مگر اينكه از روى ترس و مرگ آنها آن مقدار كفرشان را نهان مى داشتند تا به گرد خويش ياران و ياورانى فراهم آورند و بعد عناد و عصيان پيشه كردند.

نامه 017-در پاسخ نامه معاويه

پاسخ به معاويه پس از حمد بر خداى يگانه و درود بر رسول اكرم نامه ات رسيد نوشته بودى: اگر مى دانستيم جنگ تا اين حد آسيب به ما وارد مى سازد هيچيك بدان اقدام نمى نموديم دانسته باش. جنگ من و تو را نهايتى است كه هنوز به آن نرسيده ايم و من اگر در راه خدا و جنگ با دشمنان او هفتاد بار كشته و زنده شوم از كوشش دست برندارم و اما اينكه گفتى خردى كه براى ما باقى است آنست كه از گذشته پشيمانيم، من بر خلاف عقل كار نكرده و از كار پشيمان نيستم. و اما اينكه از من فرمانروائى شام را خواستى اين را بدان چيزى را كه من ديروز به تو نداده ام امروز به تو واگذار نخواهم كرد ولى اينكه نوشته بودى سپاه عرب از دو سو رو به هلاك و نابودى و مرگ مى روند و جز اندكى از آنان باقى نخواهد ماند آگاه باش هر كس در راه حق شهيد شود و شربت شهادت را بنوشد به فردوس برين رهسپار خواهد شد و آن شخص كه نادرستى و كفران را خواهد راه دوزخ پيمايد و اما يكسان بودن ما در جنگ نه تو در شك و تردد پايدارتر از من در ايمان و اعتقاد الهى و نه شام نشينان بر دنيا حريصتر از عراق نشينان در امر آخرت هستند ديگر اينكه نوشته بودى: ما فرزندان عبد مناف هستيم همينطور ميباشد
ولى هرگز اميه بسان هاشم و حرب مانند عبدالمطلب و ابوسفيان مانند ابوطالب نبودند و هيچ مهاجرى بسان آزاد شده از بند اسيرى نيست و فراموش نكن كه نسب آلوده هيچوقت بسان خاندان و دودمان معصوم نباشد. همانطور كه راستگو و درستكار را نمى توان با رياكار و بدكردار در يك رديف دانست و نمى توان مومنين را مانند منافقان پنداشت و اينكه فرزند بدى است فرزندى كه پدرى را پيروى كند كه گذشته و در آتش جهنم افتاده سخن را كوتاه كنم فضائل و مكارم نبوت و پيامبرى در دسترس ما مى باشد به نحوى كه بوسيله آنان هر عزيزى را خوار و هر خوارى را ارجمند و گرامى گردانيده ايم. پروردگار مهربان عرب را گروه گروه به آئين خود داخل گردانيده دسته اى از اين قوم با رضا و رغبت و بعضى از روى اجبار آن را قبول كردند و سر به تسليم امر آفريدگار نهادند ولى شما در رديف كسانى بوديد كه يا به دليل دنياپرستى و يا ترس از عذاب الهى اين دين را پذيرفتيد آن ايام كه پيشوايان به علت اطاعت و فرمانبرداريشان ظفر يافتند و مهاجرين به علت فضل و بزرگواريشان رفته بودند براى شيطان بر خود بهره اى و به خوشتن راهى قرار مده.

/ 261