نامه 032-به معاويه - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید نبی الدین اولیایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه 032-به معاويه

خطاب به معاويه تو اى معاويه عده زياد از مردم را به حيله فريب دادى و زندگى آنان را تباه ساختى و در موج درياى خود انداختى كه تاريكى آنها را احاطه كرده و شبهه ها به گردشان موج مى زند پس از راه راستشان دور شدند آن گروه از راه راست فرسنگها دور افتادند و رفته رفته عقب نشستند و پشت بر حق كردند، در ميان آنان تنها عده قليلى بودند كه با دانائى و بينائى راه حق را يافتند و همين كه تو را شناختند روى از تو برگرفتند و تو را يارى ننمودند و به سوى خدا گريختند آن عده كثير را از راه راست باز گردانيدى و به مصائب و مشكلات زيادى گرفتار كردى. اى معاويه از عذاب خدا بترس و مهار خود را از دست شيطان بدر آور براى اينكه سرانجام دنيا از تو جدا مى گردد و آخرت به تو نزديك مى شود.

نامه 033-به قثم بن عباس

خطاب به ابن عباس بعد از ستايش خدا و سلام بر پيامبر اكرم (ص) كارگزار من از مغرب به من نامه اى نوشته و مرا آگاه نموده كه گروهى از اهل شام به سوى مكه حركت كردند كه كور دل و نابينا و ناشنواى مادر زادند كسانى كه حق را از راه باطل مى جويند و در معصيت آفريننده و نافرمانى خدا از آفريده شده پيروى مى كنند و به بهانه دين شير دنيا را مى دوشند و دنياى حاضر را به عوض آخرت نيكوكاران پرهيز كاران مى خرند و هرگز به خير و نيكى نرسد مگر نيكوكار و هرگز كيفر بدى نيابد مگر بدكردار، از آنچه زمامش بدست تو مى باشد بشدت حمايت كن درست بسان پايدارى كه در كارش كوشا و استوار باشد و يا مانند خردمندى كه پيرو سلطان و پيشوايش مى باشد مبادا كارى كنى كه به عذرخواهى بكشد و هنگام خوشيهاى فراوان زياد شادمانى راه افراط مپوى و به هنگام رويدادهاى دشوار و ناراحت كننده دل باخته مباش.

نامه 034-به محمد بن ابى بكر

خطاب به محمد بن ابى بكر پس از ستايش خدا و سلام بر رسولش خبر ناراحتى تو از فرستادن اشتر به جاى تو بمن رسيد اين تصميم من به خاطر اين نبود كه تو در كار خويش سعى و كوشش ننموده و يا تلاش زياد داشته اى اگر حكومت مصر را كه در قلمرو فرمانروائى تو مى باشد از تو بگيرم در مقابلش تو را فرمانرواى شهرى سازم كه رنجش كمتر و امارت آن بر تو خوشايندتر باشد. مردى را بر مصر حاكم نمودم كه هميشه براى ما انسانى خيرخواه بوده و پيوسته بر دشمن چيره گشته، در كار خود شجاع بوده است خدا بدو پاداش نيك دهد كه زندگيش بسر آمد و مرگ او را در آغوش كشيد، ما از كردار او خرسند هستيم بر اين اميد كه خداوند هم او را قرين رحمت خود گرداند و پاداش نيك او را دو چندان سازد. حال تو با دانائى و بينائى به طرف دشمن او و در صحرا خيمه زن و با كسى كه عزم جنگ با تو را دارد شتاب كن و او را به سوى خداوند خود بخوان، از خدا بسيار يارى طلب تا نگاهدارت از آنچه تو را به غم و اندوه انداخته و ياريت كند در آنچه به تو رسيده است اگر خدا خواهد.

نامه 035-به عبدالله بن عباس

خطاب به عبدالله ابن عباس پس از ستايش خدا و سلام بر حضرت محمد (ص) كفار مصر را فتح نمودند و محمد ابن ابى بكر كه خدايش او را بيامرزد شربت شهادت نوشيد. حال من از خداوند براى او پاداش خير مى خواهم براى اينكه او براى من فرزندى لايق و خيرخواه و مهربان بود، كار دارى رنج كشيده، تيغى برنده و ستونى استوار بود من قبل از آنكه او كشته گردد مردم را در نهان و آشكار به يارى او برانگيخته و به ياريش امر مى نمودم گروهى با نگرانى و بى ميلى مى آمدند و عده اى به دروغ بهانه مى آوردند، گروهى نشسته بى اعتنا بودند، از خدا مى خواهم كه مرا از ايشان به زودى نجات داده رها سازد. كه به خدا قسم اگر من به هنگام ديدار دشمن و طمع شهادت يافتن در راه خدا و دل سپردن به مرگ نبود بدون ترديد حتى يك روز هم ميان اينان نمى ماندم و هرگز رغبت آن را نداشتم كه با آنان روبرو شوم.

/ 261