خطبه 163-اندرز او به عثمان - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید نبی الدین اولیایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اى انسان كه بدون كوچكترين عيب و نقصى آفريده شده اى و در زهدانهاى تاريك، پرورشگاهت ميان پرده هاى زيادى بوده است و اين را بدان كه آغاز تو از گل خالص بوده است. در آرامگاه محكمى يعنى همان رحم مادر از آبى به اندازه معلوم و مدت قسمت شده ماندى، زمانى محدود بر تو سپرى شد تا به شكل درآمدى و پرورده شدى و آنگاه در آنجا به جنبش آمدى. سخنى را نمى شنيدى و پاسخ نمى دادى و آنگاه از آنجاى محفوظ به محيطى تولد يافتى كه راه سود و زيان، بهره و پرهيز از آن را نمى دانستى چه كسى تو را از سينه مادر به كشيدن شير آموخت؟ و كى تو را هنگام نياز به آنچه درخواست و اراده نمودى آشنا كرد؟

خطبه 163-اندرز او به عثمان

خطاب به عثمان من از طرف مردم به عنوان سفيرى نزد تو آمده ام كه آنان در پشت سر من ايستاده اند و مرا ميان خود و تو واسطه قرار داده اند تا پيام آور دلهاى پر درد آنها باشم كه ظلم و بيدادگرى ياران و اطرافيان تو آنها را خشمگين و اندوهگينشان كرده است. قسم به خدا آن چنان پريشانى مرا در بر خويش گرفته است كه نمى دانم چطور و چگونه با تو سخن گويم آنچه من از جور و ظلم تو اطلاع دارم تو از آن اطلاعى ندارى و به هر چه تو را سرزنش نمايم مى گوئى نمى دانم و نمى پذيرى هر چه من از اين شكايت مى دانم تو خود نيز اطلاع دارى و هر چه من شنيده ام تو نيز شنيده اى كارى نكرده كه تو را بدان آگاه سازيم، در خلوت حكمى جارى ننموده ايم كه آن را پنهان سازيم هر دو سنت رسول خدا (ص) را ديده ايم و بيانش را شنيده ايم، نياز به يادآورى آنها نداريم تو با پيامبر خدا (ص) مونس بوده اى درست همانطور كه ما بوده ايم. پسر ابى قحانه و پسر خطاب آن مقدار ستمى كه تو در حق ياران پيامبر روا داشته اى آنها روا نداشتند به درستكارى سزاوارتر از تو نبودند. در حالى كه تو از جهت خويش به رسول خدا (ص) از آنها نزديكترى و به دامادى پيغمبر افتخار يافتى در صورتى كه ابو
بكر و عمر به چنين مرتبتى مفتخر نشده بودند حال از كردار زشت خود از خدا بترس زيرا به همان خدا قسم تو كور نبودى كه بينايت سازم، نادان نبودى تا دانايت كنم، احكام خدا روشن و آشكار مى باشد و آثار آئين مقدس اسلام يعنى احكام قرآن و سنت رسول خدا (ص) نمايان است. بدان برترين بندگان نزد خداوند پيشواى عادل و درستكارى مى باشد كه به راه حق هدايت شده و ديگران را نيز به اين طريق ارشاد نمايد. اين چنين شخصى سنت رسول خدا (ص) را نيكو دانسته و طبق آن عمل مى نمايد، بدعت ناپسند را نابود مى سازد، خون سنت رسول خدا روشن است و بدعتها نيز آشكار است و آنها نشانه هائى دارد. بدترين پيشوايان نزد خداوند پيشوائى است كه ظلم را پيشه خويش كرده باشد و مريدان و پيروان خود را به گمراهى بكشاند. او نابود كننده سنتهائى مى باشد كه از پيامبر اسلام گرفته و بدعتها را حياتبخش است، من از رسول خدا (ص) شنيدم كه در روز قيامت پيشواى ستمكار را مى آورند كه با او يارى كننده اى نست و نه عذر خواهى پس از آتش دوزخ انداخته مى شود و در آن مثل آسياب مى گردد و مى چرخد تا اينكه در اعمال دوزخ درافتد و آنجا حبس و بازداشت مى شود. اى عثمان تو را به خدا قسم مى دهم و از تو مى خو
اهم مبادا بين اين ملت چنان پيشوائى باشى كه بدست بدخواهان كشته گردى زيرا مكرر رسول خدا (ص) مى فرمود: به زودى پس از من از امت پيشوائى كشته شود كه با كشته شدن او خونريزى و فساد گريبان همگان را مى گيرد و اين قتل و آدمكشى تا قيامت ادامه خواهد داشت، كارهاى نيك را مشتبه مى نمايد و تباهكاريها را در ميان آنان نشر مى دهد، و آنها حق را از باطل تميز نمى دهند در آن تباهكاريها آشوب بسيار كرده از حق دست برمى دارند و به سختى نگران مى شوند. حالا تو كه در مراحل پيرى عمر هستى و آفتاب زندگيت به سوى غروب در حركت است بيش از اين خود را دست نشانده مروان قرار مده تا تو را بسان شترى كه دشمن آن را به غنيمت گرفته و به تندى آن را مى راند به هر جا كه دلخواه او باشد بكشاند. عثمان در اين لحظه چهره به على (ع) كرده چنين عرض كرد: يا على با مردم گفتگو كن تا به من فرصت و مهلتى دهند تا ستمهائى كه بر آنها وارد شده است دور كنم. على (ع) كه انتظار اين سخن را نداشت زيرا بى حد بيان عثمان خودسرانه بود فرمود: براى شخصى كه در مدينه زندگى مى كند فرصت لازم نيست و آن شخص كه بيرون از مدينه مى باشد مهلت رسيدن فرمان تو براى او كافى است.

/ 261