درباره بعثت رسول خدا زمانى پروردگار پيامبر اسلام را به رسالت برانگيخت كه انسانها از راه هدايت و رستگارى به پرتگاه گناه و نيستى و سرگردانى كشيده شده بودند، و بر اثر فساد در كمال نادانى به سر مى بردند. جملگى در آغوش خواسته هاى آلوده به گناه و آرزوهاى دور و دراز بسر مى بردند. پنجه غرور، نفرت، دل و گريبان آنان را مى فشرد در حالى كه پريشانى حال و افسردگى كار را بر آنان زار كرده بود و جهل و بلا آنها را سبك مغز بار آورده بود. و آنگاه رسول خدا محمد مصطفى (ص) با عزمى راسخ در پند و اندرز آنان كوشيد گام در راه عزت و افتخار گذارد، او رو به سوى حكمت گذاشت و با سخنان پندآميز خويش آنان را به راه راست و درستى دعوت كرد.
خطبه 095-وصف خدا و رسول
در ستايش خداوند سپاس خداى را است كه اول و آخر اوست، پيش از او نبوده و پس از او جز او وجودى نخواهد بود. ظاهر و آشكار است. يا چيزى بسان او پيدا نيست آشكار و تواناست، پس چيزى فوق او نيست، دانا و آشنا بر جزئيات اشياء است، پس نزديكتر از او به خلق و هستى چيزى، نيست.اما قرارگاه رسول خدا (ص) بهترين خانه و جارى پرورش او خاكهائى است كه شريفترين مكانهاست. او در معدن و كانهاى مجد و كرامت و قرارگاههاى رستگارى و سلامت، پرورش يافته نيك دلان و بينايان به فروغ دين و ايمان جاودانش دل باختند. خداوند بوسيله آن حضرت بذر حقد و حسد، كينه توزى و نفاق را از سرزمين دلها بركند و آتش لهيب و سوزنده دشمنيها را خاموش نمود. در دل ياران پرهيزكار و عابد مهر و دوستى برقرار ساخت و ميان خويشان جدائى افكند بواسطه ظهور آن بزرگوار ذلت و بيچارگى و خوار مايگى مومنان مبدل به عزت و افتخار شد و مباهات كفار را به نگونبختى واژگون نمود. سخن حق را بيان فرمود و خاموشى او سرشار از حكمت و دقايق گويا و عيان بود.