نامه 049-به معاويه
خطاب به معاويه پس از حمد خداوند و سلام بر پيامبر اكرم (ص)، دنيا انسان را به خويش مشغول داشته و از هر چه غير از آن مى باشد بازش داشته دنيا خواه به هيچ چيز نمى رسد مگر اينكه روز به روز حرص و طمع و شيفتگيش بر آن افزون مى گردد، اين چنين دنيا پسندى به آنچه از دنيا بدست آورده سودى نمى برد و آنچه در طلبش كوشش نكرده او را بى نياز از چيزى نكند، پس از استوار كردن آن شكست و برهم ريختن خواهد بود و اگر از آنچه گذشته پندگيرى در باقيمانده خود را نگهداشته بهره مند خواهى گشت.نامه 050-به اميران سپاه خود
خطاب به سرهنگان سپاه پس از ستايش خداوند يكتا و درود بر حضرت مصطفى (ص)، سزاوار است كسى كه فرمانش بر مردم روان است به اينكه فضلى كه به او رسيده و نعمتى را كه بدان سرفراز گرديده است حالش را بالنسبته به رعيت دگرگون نسازد و اينكه با نزديك شدن به بندگان خداى و مهربانى بر برادرانش به نعمتى كه ذات اقدس الهى وى را روزى فرموده است بيفزايد. آگاه باشيد حق شما بر من آنست كه رازى را از شما پنهان ندارم مگر در جنگ و هم كارى بدون شور با شما خاتمه ندهم، جز در حكم شرعى و رساندن حقى را به مركزش كوتاه نيامده و تا آن را بجايش ننهاده نياسايم و اينكه در دادن حقوق شما را با هم برابر گيرم، هر آنگاه كه من با شما چنين كردم، بر خدا است كه نعمتش را بر شما تمام فرمايد، اما حقى كه مرا بر شما است فرمانبردن است و اينكه رخ از فرمانم بر نتابيد و در كارى كه من تصويب كنم كندى ننمائيد. و اينكه در راه حق به درياهاى مهالك شناور شويد، شما اگر اينها را درباره من نياوريد هيچكس در نزد من از كجروتان رانده تر نيست پس او را عقوبتى سخت خواهم كرد و رهائى و رخصتى براى او در نزدم نمى باشد، پس شما اين دستور را از فرماندهانتان فرا گيريد و آن چيزىكه خدا امرتان را با آن به سامان مى آورد، به آنها ببخشيد. والسلام.