دانش توام با كوشش است. دانشمند بكار كوشد و علمش را با عمل مقرون سازد، علم دارنده اش را به عمل صدا مى زند، اگر پاسخش گفت و عمل كرد خوب است وگرنه آن علم از عالم بگريزد.
حکمت 359
مردم، كالاى جهان همچون گياهى است خشك شدنى و با دارو تباه شدنى، بنابراين دور شويد از اين چراگاهى كه كوچيدن و نماندن در آن از آرامش و ماندن در آن نيكوتر و كم خوراكى در آن پاكيزه تر است تا ثروتش را داشتن، آنكه ثروتى كلان در آن گرد كرد، به فقر و فاقه اش فرمان راندند و آنكه از آن بى نياز ماند به يارى دادن و آسوده ماندنش صدا زدند، آن كس كه زيور و زيب اين جهانش خوش آيند افتد ديدگانش را كور مادرزاد سازد و آن كس كه شعار و رفتارش دوستى دنيا باشد درونش از اندوهها مالامال گردد به طورى كه آن اندوهها در سويداى دلش به رقص افتند و بالا و پائين شوند (بيچاره اين بشر كه در چنگال خواهش نفس و پرستش جهان تا چه اندازه گرفتار و درمانده است) قصدى گرفتارش كند، و اراده اندوهگينش سازد.
حکمت 360
پاك پروردگار پاداش و ثواب را بر بندگى و طاعت و كيفر و عقاب را بر سركشى و معصيت مقرر فرموده است تا آنكه بدين واسطه بندگانش را از نعمتش نگهدارد و به بهشتيان برساند.
حکمت 361
اين مردم را روزگارى در پيش است كه در آن روزگار از قرآن جز رسمى و از اسلام جز اسمى باقى نماند مساجدشان در آن روزگار از حيث ساختمان آباد و از جهت هدايت خراب است، ساكنان و آباد كنندگان آن مساجد بدترين مردم روى زمين اند. زيرا فتنه ها از آنان پديدار گردند و گناهان در آنها جاى و ماوا گيرند. هر كه از آن فتنه ها كنارى گيرد به وى آن فتنه بازش گردانند و هر كه از آن باز بماند، از به سوى آنش باز آرند، پاك پروردگار فرمايد: به حق خودم سوگند ياد كردم كه فتنه بر آن مردم برانگيزم كه بردبار خردمند در آن سرگردان ماند. و البته خدا آن فتنه را بر آنان برخواهد انگيخت و ما از خداى خواهانيم كه از لغزشها و غفلتهاى ما درگذرد.